چگونه عشق های بی هدف و دوستی های خیابانی را فراموش کنیم؟

عشق هاي بي هدف را چگونه فراموش کنيم؟

سوال یکی از بینندگان 


 خدا را شكر در خانواده‌اي بزرگ شدم كه نه مشكل مالي داريم و نه مشكل ظاهري و يا مشكل افت شخصيت خانوادگي دارم. و دليل رابطه‌ام هيچ كدام از اينها نيست. من پسري را دوست داشتم، به خاطر همين با وي رابطه دارم. و بخاطر عدم اجازه والدين قصد ازدواج هم نداريم. سوالم اين است كه، چه كنم اين رابطه زودتر تمام شود كه نه به من آسيب برساند و نه به ايشان؟

اينکه شما از مشکلات و کمبودهاي زمينه ساز ارتباطهاي بي هدف رنج نمي بريد بسيار خوشحاليم و به اين موضوع افتخار مي کنيم اما به هر حال کسي که قصد ابراز علاقه، عشق و دوست داشتن نسبت به فردي دارد، قبل از سرمايه گذاري عاطفي و احساسي، موقعيت را به طور دقيق ارزيابي مي کند و از راه مناسب و منطقي وارد مي شود مثلا اگر شما دچار بيماري قند باشيد از طرفي عاشق شيرني باشيد و دکتر شما را از خوردن منع کرده باشد، مي گوييد چون من علاقه دارم و عاشق شيريني هستم بايد آنرا بخورم؟ پس صرف عشق و علاقه که بسياري از روان شناسان عشق را نوع جنون و مريضي مي دانند نمي تواند رابطه پر ريسک شما را توجيه کند و بايد عشق و علاقه توسط منطق و عقل هم تأييد شود تا باعث نابودي نشود. اما در زير راهکارهاي فراموش کردن عشق هاي بي هدف و پاتولوژيک مطرح شده است اميد است با پشتکار هر چه تمام اين تکنيک ها را عملياتي کنيد:

?- سعي کنيد در بيرون هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عکس شماره تلفن و يادگاري هاي و... و آنها را محو کنيد.
?- افرادي که در وضعيت شما قرار دارند به هيچ وجه نقاط منفي و بدي ها و آسيب هايي که از طرف مقابل متحمل شدن را نمي بينند و به همين دليل علاقه و وابستگي آنها ثابت مي ماند . شما با تهيه ليستي از نقاط منفي ايشان و مشکلاتي که الان و بعد از ازدواج با ايشان براي شما ايجاد خواهد کرد را بنويسيد و هر روز مرور کنيد تا نگرشتان نسبت به ايشان منطقي تر شده و احساس ناراحتي و يا به عبارتي تنفر از ايشان ايجاد شود
?- درباره امتيازات اين جدايي و خوبي هاي جدا شدن از ايشان نيز با خود فکر کنيد و سعي کنيد با خوشحالي از اينکه با ايشان ازدواج نکرده ايد مطالبي را ياد داشت کنيد.
? - در حال حاضر به هيچ وجه اقدام به ازدواج نکنيد زيرا ممکن است انگيزه انتقام جويي و يا با هدف بهتر شدن وضعيت روحيتان و نه با هدف عشق و علاقه منطقي اين ازدواج صورت بگيرد پس سعي کنيد حداقل دوماه با انجام اين تکنيک ها افکار و تصاوير مربوط به ايشان را از ذهنتان پاک کنيد به حدي که اصلا تصوير ذهني ايشان را به خاطر نياوريد و بعد هم حتما با يک مشاوره براي کمک به يک ازدواج عاقلانه کمک بگيريد.
?- سعي کنيد بدون خود سرزنشي و مقايسه نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را فراموش نکنيد و با نوشتن و مرور و ناديده و بي ارزش نکردن آنها به آينده خوشبين و اميدوار باشيد.
?- انجام کارهايي مانند ورزش هاي دست جمعي ، تعاملات اجتماعي ، سرگرمي و تفريح و پرهيز از تنهايي بسيار مفيد هستند و شما حتما گزارش از حال قبل و بعد از اين تکنيک را بايد با دقت ارسال فرماييد.
?- ساعات و لحضاتي که شما ارتباط داشته ايد بسيار وسوسه برانگيز خواهند بود مانند معتادي که ترک کرده مکان و زمان هاي مصرف در روزهاي اوليه وسوسه انگيز بوده و ممکن است رفتاري مانند عصباني شدن و تحريک پذيري و يا رفتن به طرف مصرف زياد باشد بنابراين شما نيز بايد با تغيير موقعيت فيزيکي و سر گرم شدن به يک کاري که عمدا در اين ساعات در نظر خواهيد گرفت و با آرام سازي ذهني سعي مي کنيد با اين وسوسه ها مبارزه کنيد.
?- هنگام هجوم افکار و تصاوير ايشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و يا توجه و تمرکزتان را به چيزي جلب مي کنيد مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با يک فردي مي شويد، باعجله از آن مکان را ترک مي کنيد، با روشن کردن تلويزيون سعي در تمرکز ديداري و شنيداري نسبت به نوع برنامه و حتي نوع لباس هاي مجريان و بازيگران و اسامي آنها مي شويد.
?- با افکار منفي و مأيوس کننده مبارزه کنيد و پيش بيني منفي نسبت به آينده نداشته باشيد.
?? - شايد هفته اول به دليل درگير شدن با افکار اتوماتيک دچار نوعي استرس شويد ولي به مرور زمان افکاري که عادت داشتند هميشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگيرند با تکنيک هاي شما از اتوماتيک خارج شده و افکار جديد جايگزين مي شود و در هفته هاي دوم و سوم افکارتان يک دست شده و تعارضي احساس نخواهيد کرد.

[ سه شنبه 14 مرداد 1393برچسب:, ] [ 14:23 ] [ no name ]
[ ]

جن چگونه موجودی است؟

جن چگونه موجودی است؟

 به واقع جن چگونه موجودی است و آیا می توان توسط علوم پیشرفته امروزی آن را اثبات کرد؟جن در لغت به معنای مستور و پوشیده است،همان طور که بچه در رحم و پنهان از چشم ما را «جنین» گویند و جنت اشاره به باغی است که درختان آن مانع از به چشم آمدن زمینش می گردد. و شاید علت شک و تردید در وجود جن نیز همان مستور و پنهان بودنش از انظار و حس بشری است، که علت آن در ذات خلقتش نهفته است. قرآن کریم خلقت جن را چنین بیان می دارد:

  و جان (که در بعضی از متون اسلامی آمده است، جان پدر جن است همان طور که آدم، پدر انسان) را پیشتر، از آتش زهرآگین آفریدیم. (سوره حجر، آیه ۲۷)

  خدا انسان را از گل خشک شده ای چون خاک سفال آفرید و جنیان را از شعله ای بی دود. (سوره الرحمان، آیه ۱۴ و ۱۵)

  مرا از آتش خلق کردی و او (انسان) را از گل آفریدی.

 

 از این آیات در می یابیم که جن، آتش است و انسان از جنس خاک، و این چنین دریافت می شود که جنیان قبل از انسان خلق شده اند، و از آن جایی که هر دو از ماده آفریده شده اند پس مادی هستند، ولی دو تفاوت اساسی آنها را از سایر موجودات متمایز می سازد:

 ۱ـ می توانند خود را به هر شکل و قیافه ای درآورند (آکام المرجان) (به استثنای پیامبران و ائمه معصوم و بنا به برخی روایات حتی احدی از شیعیان).

 

 ۲ـ از چشم موجودات دیگر پنهانند. ملاصدرا پنهان و آشکار شدن جن را با هوا قیاس می کند و این طور عنوان می دارد: «بدن های لطیف آنها در الطاف و نرمی متوسط بوده و از این رو آماده جدایی و یا گردآمدن هستند، چون گرد هم آیند قوام آنها بهتر گشته و مشاهده می گردند و چون جدا گردند قوامشان نازک و جسمشان لطیف می شود و از دیده پنهان می مانند، مانند هوا که وقتی ذراتش گرد هم می آیند غلیظ می شود و به صورت ابر درمی آید و وقتی ذرات از هم جدا می شوند لطیف شده و دیده نمی شوند.» (ملاصدرا، مفاتیح الغیب)

 

 همین ذات وجودی جنیان به آنها این امکان را می دهد که خود را به هر شکلی و با هر حجمی درآورند، چه به اندازه سرسوزن و چه در اندازه اتاقی بزرگ. آنها به واسطه همین ویژگی، بعد زمان برایشان معنا ندارد، و مسافتی را که بشر مدتها باید آن را طی کند، در لحظه ای می پیمایند و اعمالی را که از توان انسان خارج است آنها به راحتی قادر به انجامش هستند. عمده ترین علت شک و تردید در وجود آنان هم همین پنهان بودن از چشم انسانهاست، که البته از نظر علمی هم توجیه پذیر است. چرا که در جهان هستی چیزهای زیادی وجود دارد که به چشم ما قابل رویت نیستند ولی قدرتشان از نظر جسمی از انسان به مراتب بیشتر است، مثل الکترونها، امواج الکتریسیته، نورهای ماورای بنفش، اشعه ایکس، باکتریها و ویروسها، آمیب ها، جانداران تک سلولی و از همه مهمتر ذات اقدس الهی که دیده نمی شود ولی کدام عقل سلیمی می تواند آن را انکار کند؟ بنابراین صرف این که با حواس خود قادر نیستم آنان را درک کنیم، دلیل بر نبودن آنها نیست

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 17:8 ] [ no name ]
[ ]

جن در قران و احادیث؟

 

 

 در میان انسانها بر سر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد، عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سرمنشا خلقت نظام عالم را در طبیعت جستجو می کنند. اگرچه میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق و اساسی است، ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراؤالطبیعه را انکار کنند. آنهایی که خداباورند و به روح و معاد معتقدند (غیر از مسلمانان) از آنها به عنوان ارواح خبیثه و یا ارواح شریر و یا شیطان یاد می کنند، برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند، مادیون هم که اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند، این موجودات را همان انسانهای اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان و میمون حیران مانده و به شکل و شمایل غریب درآمده اند و یا حتی برخی از آنان معتقدند که اینان انسانهای وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسانهای متمدن می شوند. و اما مسلمانان : بنا به نص صریح قرآن، موجودات عالم به سه گروه تقسیم می شوند:  ۱ـ جمادات  ۲ـ نباتات  ۳ـ حیوانات؛ که یا دارای عقلند مانند انسان، فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعورند مانند حیوانات و باز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام «جن» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرارگرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که،  ۱ـ سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است.  ۲ـ هفتاد و دومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است.  ۳ـ احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص، موجود بوده و در دسترس قرار دارد.  ۴ـ به وسیله بسیاری از انسانها رویت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم:

  سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند. (سروه نمل، آیه ۱۷)

  برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است. (سوره انعام، آیه ۱۷)

  بگو اگر جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند، هر چند که یکدیگر را یاری دهند. (سوره اسرا، آیه ۸۸)

  سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را ازجن و انس انباشته می کنیم. (سوره هود، آیه ۱۱۹)

  ای گروه جنیان و آدمیان، اگر می توانید که از قطر آسمان و زمین بگذرید، بیرون روید ولی بیرون نتوانیدرفت مگر با قدرتی. (سوره الرحمن، آیه ۳۳)

 جن در قران و احادیث چگونه  توصیف شده؟

  مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده است: «در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند». (ارشاد ص ۳۹۹)

 

  از حضرت امام صادق (ع) روایت شده : روزی حضرت رسول (ص) نشسته بود، مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود. سلام کرد، حضرت جواب داد و سپس فرمود: «خودش و کلامش شبیه جن است». سپس به او فرمود: کیستی؟ عرض کرد: من هام، پسر هیم، فرزند لاتیس، پسر ابلیس هستم (بحارالانوار ص ۸۳)

 

 بانو حکیمه دختر امام کاظم (ع) گوید: «برادرم امام رضا (ع) را دیدم که جلو در اتاقی با کسی صحبت می کرد در حالی که تنها بود، عرض کردم: با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند: فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند» (اصول کافی ص ۳۹۵) علامه طباطبایی (ره) می فرمودند: «روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف ومشهور در احضار جن و از متبحرین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند، دو طرفش را به دست من داد و دوطرف دیگر را به دستهای خود گرفت. این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد، صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست. چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم، آدمکهایی به قامت دو وجب در زیرچادر بودند و بسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند، من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه، چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد درصد وقوع امر خارجی بوده است» (رجایی، تهرانی جن و شیطان ص ۴۷)

 

 اینها شمه ای بود از آیات قرآن کریم و احادیث و روایات که هر گونه شک و شبهه ای را در وجود واقعیت جن به یقین تبدیل می سازد.

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 17:5 ] [ no name ]
[ ]

ماهیت جن

ماهیت جن چیست؟

 

 جن دارای حرکات بسیار سریع می‌باشد و به همین دلیل قبلاً می‌توانست در آسمان نفوذ و استراق سمع کند ولی با ظهور حضرت مسیح(علیه‌السلام) جلوی ورود و نفوذ آنها به آسمانها به صورت نسبی گرفته شد و با ظهور پیامبر گرانقدر اسلام حضرت خاتم الانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کاملاً از ورود آنها به آسمانها جلوگیری گردید. خلقت انسان بعد از خلقت جن روی زمین بوده است و جن‌ها هفت هزار سال پیش از انسان در کره زمین زندگی می‌کردند.

 

  همانطور که انسان ها از نسل آدم و حوا بوده، جن ها از نسل مارج و مارجه می‌باشند. طول عمر جن از انسان بسیار زیادتر است  ( حدود دو هزار سال عمر میکنند ) ولی جن نیز دارای مرگ، تولد و عمر محدود و مشخص می‌باشد، همچنین دارای حشر، نشر، معاد، حساب و کتاب اخروی است. از لحاظ مرفولوژی و ظاهری، قیافه واقعی جن با انسان تفاوت دارد(این موجودات می‌توانند با قیافه و ظاهر کاذب نمایان شوند). جن یک امتیاز از لحاظ ظاهری نسبت به انسان دارد و آن اینکه می‌تواند به هر شکلی که می‌خواهد اعم از انسان و حیوان دربیاید، ولی به شکل پیامبران، ائمه معصومین و شیعیان واقعی ظاهر نمی‌شود.

 

  طول قد جن بسته به سن او، بین سی تا هشتاد سانتیمتر است. جن دارای دو جنس مذکر و مؤنث است و تولید مثل می‌کند. نطفه جن بر خلاف انسان از جنس و ماهیت شبیه هوا می‌باشد. انسان و جن می‌توانند با همدیگر ازدواج نموده، حتی تولید مثل نمایند. دستگاه گوارش جن با انسان تفاوت دارد. بطور معمول جن انسان را می‌بیند ولی برای انسان قابل رؤیت نمی‌باشد.

 

 

 جن مانند انسان دارای علم، ادراک، قدرت تشخیص، مسئولیت و تکلیف است. پیغمبر گرامی اسلام بر جن‌ها نیز مبعوث شدند و در بین جن‌ها نیز دین و مذهب و فرقه وجود دارد. جن به دو گروه مسلمان و غیرمسلمان تقسیم شده و مسلمانان آنها نیز در یک گروه اهل تشیع  قرار می‌گیرند. رهبر جن‌های شیعه«سعفر ابن زعفر» می‌باشد و لوحی مزیّن به جملة مبارک«یا ابا عبد الله الحسین»برگردن دارد. پدر زعفر در صدر اسلام توسط حضرت علی(علیه‌السلام) کشته شد و خود نیز به دست آن حضرت مسلمان گردید. زعفر و لشکریانش در واقعه کربلا به یاری حضرت امام حسین(علیه‌السلام) شتافتند ولی آن امام بزرگوار اجازه نفرمودند.

 

  در منابع مختلف از جمله قرآن کریم، تفاسیر، احادیث و کتب علمی از جن یاد شده است. دانشمندان غربی از جن به عنوان ارواح صدادار یاد می‌کنند. پیامبر گرامی اسلام که درود خدا بر او باد می‌فرمایند:«خداوند جن را در پنج صنف آفرید: باد، مار، عقرب، حشرات و انسان.»برخی از انسانها جن را می‌پرستند، علّامه طباطبائی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌فرمایند:«مشرکان سه دسته می‌شوند، اول آنهاییکه جن می‌پرستند، دوم آنهاییکه ملائکه می‌پرستند و سوم آنهاییکه مقدّسینی از بشر را پرستش می‌کنند.» ابلیس از طوایف جن است و در قرآن صراحتاً به این مطلب اشاره شده است.به (روایتی)  ابلیس دوازده هزار سال عبادت کرد و همین امر باعث شد از زمین به آسمان برود و در رده ملائک قرار بگیرد و به درجه‌ای رسید که مرتبة استادی برخی از ملائک را داشت. برخی از جن‌ها علاقمند به داشتن ارتباط با انسان می‌باشند، بعضی انسانها نیز به ایجاد رابطه با جن‌تمایل دارند، ایجاد این ارتباط امکان پذیر است ولی به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود و نهی شده است، برخی از علما نیز آن را مجاز نمی‌دانند.

 

 تسخیر جن کاری  خطرناک میباشد .  اگر انسانی با جن ارتباط گرفت، دیگر نمی‌تواند آنرا قطع کند و یا حداقل قطع این ارتباط دارای عواقب خطرناکی است. قابل ذکر است که جن در مقابل ارتباط با انسان و خدماتی که ارائه می‌کند، چیزهایی از انسان می‌گیرد که جبران آن بسیار سخت بوده، یا غیرقابل جبران است. در صورتیکه جن از طرف انسان احساس خطر کند و یا آسیب ببیند، اقدام به تلافی خواهد کرد و به شخص مورد نظر یا بستگان نزدیک، از جمله همسر و فرزندان او آسیب می‌زند و یا آزار و اذیّت می‌رساند، پس بهتر است جن را بهانه‌ای برای تفکّر و تدبّر در عظمت خالق آن قرار دهیم. براستی که اگر انسان تمام عمر خویش را نیز صرف اندیشیدن در بزرگی و عظمت حق تعالی نماید، بسیار اندک خواهد بود.

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 17:1 ] [ no name ]
[ ]

آيا رجعت مورد اعتقاد شيعه همان تناسخ نيست?

آيا رجعت مورد اعتقاد شيعه همان تناسخ نيست؟

 

" «رجعت» در لغت عرب به معناى «بازگشت» است و در اصطلاح، بر «بازگشت گروهى از انسانها پس از مرگ و پيش از روز رستاخيز» اطلاق مى ‏شود كه همزمان با نهضت جهانى مهدى موعود عليه السلام صورت مى ‏گيرد و اين حقيقت، نه با عقل منافات دارد و نه با منطق وحى.

 

از ديدگاه اسلام و آيين‏ هاى ديگر الهى، جوهره انسان را روح مجرّد وى تشكيل مى‏ دهد، كه از آن به «نفس» نيز تعبير مى ‏شود و بعد از فناى بدن، باقى مى ‏ماند و به حيات جاودانه خود ادامه مى‏ دهد.

از سوى ديگر پروردگار بزرگ، از نظر قرآن، قادر مطلق است و هيچ مانعى، توانايى او را محدود نمى ‏سازد.

 

با اين دو مقدمه كوتاه، روشن مى‏ گردد كه مسأله رجعت، از ديدگاه عقل امرى است ممكن؛ زيرا با اندك تأملى معلوم مى ‏شود كه بازگرداندن اين گروه از انسانها، به مراتب از آفرينش نخستين آنان، سهل‏ تر است. بنابراين پروردگارى كه در وهله اول آنان را آفريده است، بى ‏ترديد بر بازگرداندن مجدّد آنان توانايى دارد. "[?]

 

" مسأله رجعت از ديدگاه شيعه هرگز مستلزم اعتقاد به تناسخ نيست؛ زيرا نظريه تناسخ بر انكار رستاخيز مبتنى است و جهان را درگردش دائم مى ‏داندكه هردوره‏اى‏تكرار دوره‏ پيش از آن است.

براساس اين نظريه، روح هر انسانى پس از مرگ، بار ديگر به دنيا باز مى ‏گردد و به بدن ديگرى منتقل مى ‏شود. پس اگر روح در زمان گذشته از نيكوكاران بوده، در بدنى قرار مى ‏گيرد كه دوران بعد را با خوشى مى ‏گذراند و اگر از بدكاران بوده، به بدنى منتقل مى ‏شود كه دوران بعد را با سختى‏ ها سپرى مى‏ كند. و اين بازگشت در حكم رستاخيز او است! در حالى كه معتقدان به رجعت، به پيروى از شريعت اسلام، به قيامت و معاد ايمان دارند و از سوى‏ ديگر انتقال يك روح جدا شده از بدن را به بدن ديگر محال مى ‏دانند. و تنها بر آنند كه گروهى از انسانها، پيش از قيامت به اين جهان باز مى ‏گردند و پس از برآورده شدن حكمتها و مصالح آن، بار ديگر به سراى جاودانى مى ‏شتابند تا در روز رستاخيز، همراه با ديگر انسانها برانگيخته شوند؟ و هرگز يك روح، پس از جدا شدن از بدن، به بدن ديگرى منتقل نمى ‏گردد. "[?]

 

رجعت نمونه هاي زيادي در اقوام پيشين دارد که قرآن نيز آنها را نقل کرده و ما چند مورد از آن را نقل مي کنيم:

?. رجعت عده ‏اى از بنى اسرائيل:

« وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛[بقره/ ?? و ??] و [ياد كنيد] هنگامى را كه گفتيد اى موسى هرگز به تو ايمان نمى ‏آوريم مگر آنكه خدا را آشكارا ببينيم پس صاعقه شما را فراگرفت در حالى كه مى ‏نگريستيد سپس شما را پس از مردنتان برانگيختيم، شايد سپاسگزارى كنيد»

 

?. رجعت هزاران نفرى كه از شهر خود بيرون آمدند:

« أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ؛[بقره/???] آيا به كسانى كه براى گريز از مرگ از شهر خود بيرون آمدند در حالى كه هزاران نفر بودند، ننگريستى. پس خدا به آنان گفت بميريد سپس آنها را زنده ساخت. بى ‏ترديد خداوند بر مردم بخشش فراوانى دارد و لكن بيشتر آنان سپاسگزارى نمى‏ كنند»

 

?. رجعت و زنده شدن مردگان به دست عيسى (ع):

« وَ رَسُولاً إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ... وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ؛[آل عمران/??] و [او را] فرستاده ‏اى به سوى بنى اسرائيل [قرار داد كه مى ‏گفت‏] من از طرف پروردگارتان نشانه‏ اى براى شما آورده ‏ام ... و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم»

 

[?]. شيعه پاسخ ميدهد، آيت الله مکارم، ص: ??.

[?]. شيعه پاسخ ميدهد، آيت الله مکارم، ص: ??

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:56 ] [ no name ]
[ ]

وظیفه ی ما (شیعیان) در زمان غیبت

وظيفه ي شيعه در زمان غيبت چيست؟

شهر سوال ـ رسالت اصلي شيعيان در عصر غيبت آن است كه تلاش كنند عملي را بر خلاف رضاي امام عصر(عج) انجام ندهند و پيوسته رفتار و سلوكي مورد تأييد و رضايت آن حضرت داشته باشند، زيرا خشنودي آن امام همام چيزي جز رضاي ذات اقدس الهي نيست و رضاي خداوند در عمل به فرمان‏ها و احكام نوراني اسلام است

 وظيفه ما در عصر غيبت چيست؟

شهر سوال ـ در اين مرحله، انسان منتظر با آگاهي از ناهنجاري‌هاي اجتماعي در تلاش براي كنترل اوضاع اجتماعي و كاهش و ريشه‌كن كردن فساد و كجروي بر مي‌آيد. انسان منتظر وظيفه خود مي‌داند كه بر هنجارهاي اجتماعي نظارت كند و نگذارد هنجارها و معيارهاي زندگي تغيير كند. اين مكانيسم كنترلي به صورت نصح، خيرخواهي، امر به معروف و نهي از منكر، شكل اجرايي به خود مي‌گيرد. قرآن كريم در مورد نظارت اجتماعي بر هنجارهاي جامعه مي‌فرمايد

 

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:46 ] [ no name ]
[ ]

دیدار امام زمان ، ارجع ترین انتظار؟

آيا ارتباط و ديدار حضرت مهدي در دوران غيبت کبري ممکن است؟

انتظار؟

 

گروهي معتقدند در زمان غيبت كبري امكان ارتباط حضوري و تشرّف به محضر حضرت وجود ندارد، و كسي را كه ادعاي ديدار كند، بايد تكذيب كرد. مهم ترين و معتبرترين دليل اين گروه بر نفي رؤيت و مشاهدة امام عصر(ع) توقيعي است كه شش روز پيش از مرگ علي بن محمد سمري، آخرين سفير خاص امام زمان(ع) از ناحيه حضرت صادر شده است.

 

امام زمان(عج) از ما دعا مي خواهند يا عمل صالح؟

شهر سوال ـ برخي ها در اعتراض به برگزاري مجالس دعا براي تعجيل در امر ظهور امام زمان(عج) مي گويند امام زمان (عج) از ما عمل مي خواهد نه دعا! به اين افراد چه پاسخي بايد داد؟

 

چه نوع انتظارى ارجح است؟  

شهر سوال ـ درك دقيق معناي انتظار مبتني بر فهم جامع انديشه مهدويت است وانديشه مهدويت را بايد با توجه به مجموعه معارف اسلامي و در راستاي هدف كلي دين اسلام د يد . بنا بر آموزه هاي ديني ، مهدي ( عج ) روزي ظهور كرده و وعده هاي الهي را به اجرا درمي آورد،او برپا كننده حكومت صالحان مي باشد و مومنان به ميزان ايمان وعمل صالحشان در حكومت مهدي ( عج ) قرب و منزلت دارند .اين انديشه پاياني زيبا و نوراني براي جريان زندگي انسان تصوير ميكند و عامل شعله ور شدن اميد در دل هاي مومنين است . اميد به ظهور مهدي ( عج ) همان اميد به خداست . اميد موتور حركت انسان در زندگي است و اميد به مهدي ( عج ) عامل حركت استوارتر انسان در مسير خوبي ها يعني همان هدف اصلي دين مي باشد .

? ديدگاه

با در نظر گرفتن پيشرفت جامعه بشري، دعاي براي ظهور امام زمان چه معنايي دارد؟

شهر سوال ـ آنکه که طالب ظهور امام زمان (عج) است، نسبت به کسي که پيشرفت هاي بشر را کافي مي داند، شناخت متفاوتي از جهان و انسان دارد. اگر چه حتي با مادي ترين نگاه ها به عالم نيز، انتظار آمدن منجي، کاملا منطقي و متين است. بنابراين ابتدا بايد به بررسي انسان شناسي و جهان شناسي ها پرداخت که روشن شود، امام معصوم چه جايگاهي در زندگي بشر دارد. و سپس به اين نکته انديشيد که وضعيت امروز دنياي مادي، حتي براي يک مادي گرا ، مي تواند مطلوب و راضي کننده باشد؟

 

 امام زمان تنها ??? يار دارند پس تکليف ساير عاشقان چيست?

شهر سوال ـ آنچه از روايات فراواني بدست مي آيد اين است که در زمان ظهور آن حضرت، ياران اصلي که ??? نفر هستند که به ايشان مي پيوندند. در مورد تعداد ياران حضرت مهدي(عج)، سه دسته روايات وجود دارد:

ادامهدرباره اگر امام زمان تنها ??? يار دارند پس تکليف ساير عاشقان چيست؟

چه طور مي توان امام زمان(عج) راخوشحال کرد؟

 

شهر سوال ـ امام صادق(ع) فرموده اند: «در هر پنج شنبه اعمال بندگان به رسول خدا(ص) و امامان(ع) عرضه مي شود».[?]

 

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:24 ] [ no name ]
[ ]

آمادگی ، موانع ومدت حکومت و... حضرت مهدی (عج)

                                        آمادگی ظهور ، موانع ظهور و...

چرا با اين همه ظلم و فساد امام زمان (عج) ظهور نمي کنند؟

به جاي آنکه توقع داشته باشيم همه چيز از غيب حل شود، بايد خود را آماده سازيم. و هر زمان که تعداد کساني که بر سر مبارزه با فساد، استقامت دارند به حد مشخص خود برسد، امام ظهور خواهند فرمود.

براي آمادگي ظهور چه بايد بکني

 

براي ظهور جامعه بايد آن گونه رشد کند که معناي امام را به خوبي درک کند. و به آن معتقد شود. درک اين معنا و رسيدن به آن، قبل از ظهور و عمل کردن مطابق آن بعد از ظهور است. و اين يکي از جنبه هاي آماده سازي، طالبان ظهور است که قبل از ظهور بايد آن را محقق کنند. و الا بايد قبول کرد که جامعه مستعد ظهور نيست و نبايد از خداي متعال توقع تعجيل در ظهور و رساندن امام را داشته باشد. و ائمه خود معرفي کرده اند که يار و ياور آنها بايد چه خصيصه اي داشته باشد.

موانع ظهور حضرت مهدي(عج) کدامند؟

 

قدرشناسي و عدم پذيرش ائمه: انسان معمولا نهادش براين استوار است که تا هنگامي که به فراق چيزي مبتلا نشود، آن را ارج نمي نهد، غيبت امام زمان هم ازاين قبيل است که پس از آن همه قدر ناشناسي هايي که نسبت به ائمه قبلي روا داشتند، ازميان آدميان رخ برتافت. و طبيعتا زماني که مردم نياز به امام معصوم را درک کنند، امام ظهور خواهند نمود. اين امر مي تواند با شکست هاي پي در پي بشر از انواع راه ها حاصل شود.

منظور از شايع شدن فساد قبل از ظهور چيست؟

در روايات به بعضي از اين مفاسد به طور جزئي اشاره شده است که اشاره وار بيان مي شود

آيا آخر الزمان نزديک است؟

 

ـ در يک معنا، هنگام سخن از آخر الزمان، منظور نزديک بودن زمان ظهور امام زمان (عج) است. که بعد از آن ظلم و فساد از بين رفته و حکومت صالحان در زمين برقرار مي شود.

نظرتان درباره نشانه هاي ظهور در زمان ما چيست؟

 

بحث انتظار، بحث بسيار زيبايي است و هميشه شعفي در دل ها ايجاد مي کند. اما بايد اين احساسات را مورد تامل و بررسي قرار دهيم و مسائلي در اين باره مطرح کنيم.

حکومت حضرت مهدي (عج) چقدر و چگونه خواهد بود؟

 

شهر سوال ـ در مورد مدتي كه حضرت مهدي(عج) حكومت مي‏كند، و بعد از آن دوره تا برپايي قيامت، نمي‏توان پاسخ قاطع و روشني از روايات به دست آورد، چرا كه در لابلاي روايات مدت حكومت حضرت مهدي(عج) نوزده سال و چند ماه، هفتاد سال، سيصد و نه سال، آمده است.

 

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:20 ] [ no name ]
[ ]

ایا اعتقاد به مهدويت در غير اسلام نيز وجود دارد؟

اعتقاد به مهدويت در غير اسلام نيز وجود دارد؟ 

 

هر ملّتى او را با لقب مخصوصى مى‌‏شناسد و او را از ملت خود مى‌‏دانند، يهوديان او را به‏نام سرور ميكائيلى و مسيحيان به‏نام مسيح موعود و زرتشتيان به‏نام سوشيانس (به ‏معناى نجات‏ دهنده جهان) و مسلمانان به‏نام مهدى منتظر مى‌‏شناسند.

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:16 ] [ no name ]
[ ]

گناهان کبیره

گناهان کبیره

گُناهان کَبیره در تعالیم دینی اسلامی گناهانی هستند که از گناهان عادی بزرگتر و متفاوت هستند و در قرآن و روایات امامان شیعه بر مرتکبین آنها وعده آتش دوزخ داده شده‌است.

 

در شماره و تعداد گناهان کبیره بین مذاهب مختلف اسلامی(شیعه و سنی) اختلاف است. بعضی تعداد آن را ۲۵ و بعضی دیگر هفتاد شمرده‌اند[نیازمند منبع}

 

خداوند در قرآن، در سوره نساء آیه ۳۱ می‌فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾ ترجمه:« اگر از گناهان بزرگي كه از آنها نهي مي‌شويد دوري گزينيد، گناهان كوچكتان را از شما مي‌زداييم‌ و شما را در جايگاهي ارجمند و پركرامت در مي‌آوريم. »

 

بر اساس تعالیم دینی اسلامی، کسی که گناه کبیره از او سر زند و توبه ننماید فاسق است و نمی‌شود در نماز باو اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحق عقوبت الهی است مگر اینکه فضل الهی شامل حالش شود که از آنجمله شفاعت پیامبر اسلام و آل پیامبر است. درباره شفاعت پیامبر اسلام گفته‌است که شفاعتم را برای صاحبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده‌ام. شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره از امتم می‌باشد، اما نیکوکاران، یعنی ترک‌کنندگان کبائر، برایشان راه مواخذه نیست.

محتویات

۱ گناه و اقسام آن

۲ تعریف گناه کبیره

۲.۱ فهرست گناهان کبیره در حدیثی از موسی بن جعفر

۲.۲ فهرست گناهان کبیره از نظر سید عبدالحسین دستغیب

 

 

 

گناه بر دو قسم است: ۱.کبیره. ۲.صغیره

تعریف گناه کبیره

 

گناه کبیره اثرش مسخ شدن روح انسان است یعنی روح انسان فطرت پاک خود را به کلی از دست می‌دهد و میل انسان به کارهای نیک و خدایی کاهش می‌گیرد و در عوض میل به گناهان دیگر افزایش می‌یابد.

هر گناهی که در قرآن و حدیث بر کبیره بودن آن تصریح شده باشد(متجاوز از چهل گناه که در روایات اهلبیت پیامبر نام برده شده‌است.)

{هر معصیتی که در قرآن مجید یا سنت معتبر وعده آتش بر ارتکاب آن رسیده باشد

هر گناهی که در قرآن یا سنت معتبر از گناهی که کبیره بودنش مسلم است بزرگتر شمرده شود}

هر گناهی که نزد متدینین و متشرعین بزرگ شمرده شود بطوری که یقین حاصل شود که بزرگی آن منتهی بزمان معصوم می‌گردد، مانند نجس نمودن مسجد از روی علم و عمد و بقصد هتک احترام خانه خدا، پرتاب کردن و انداختن قرآن مجیدنمودن مسجد از روی علم و عمد و بقصد هتک احترام خانه خدا، پرتاب کردن و انداختن قرآن مجید].

تکرار گناه صغیره یا اصرار بر تکرار گناهان صغیره نیز خود گناهی کبیره است].

فهرست گناهان کبیره در حدیثی از موسی بن جعفر]

 

روایت است از موسی بن جعفر که روزی عمرو بن عبید نزد پدرم جعفر صادق آمد و سلام کرد و نشست و این آیه را تلاوت نمود: «کسانی که اجتناب می‌کنند از گناهان کبیره و فواحش...» (سوره شوری - ۳۵) و ساکت شد.

 

حضرت فرمود چرا بقیه را نخواندی و ساکت شدی؟ عرض کردم خواستم بفرمایید تا بدانم گناهان کبیره چیست؟ حضرت فرمود:

شرک به خدا: بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و مشرک محروم از بهشت است چنان که می‌فرماید: «هر که برای خدا شریک قائل شود خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد» (سوره مائده _ ۷۲)

نا امیدی از رحمت خدا: بعد از شرک ناامیدی از رحمت خداست و هر که ناامید باشد کافر است چنان که در قرآن می‌فرماید: «نومید مشوید از رحمت خدا همانا مایوس نمی‌شوند از رحمت خدا مگر کافران» (سوره یوسف - ۸۷)

ایمنی از آزمایش: بعد از آن ایمنی از آزمایش و مجازات است و کسی از آزمایش خداوند ایمن نمی‌شود مگر زیان کاران چنان که در قرآن می‌فرماید: «از مکر خدا ایمن نمی‌گردند مگر جماعت زیانکاران» (سوره اعراف - ۹۷) دیگری عاق پدر و مادر شدن است و خداوند عاق را جبار شقی نامیده‌است چنان که در آیه ۳۲ سوره مریم می‌فرماید: «و به نیکویی به مادر توصیه نمود و مرا ستمکار و شقی نگردانید»

قتل مومن: دیگری قتل مومن است بدون حکم شرعی و خداوند جایگاه قاتل را جهنم قرار داده چنان که می‌فرماید: «هر کس مومنی را به عمد بکشد مجازات او آتش جهنم است که در آن همیشه معذب خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید برایش مهیا سازد» (سوره نسا - ۹۵)

تهمت: دیگری تهمت و نسبت زنا دادن به کسی است و هر که چنین تهمتی بزند و عده عذاب به او داده شده چنان که می‌فرماید: "کسانی که به افراد با ایمان نسبت زنا داده‌اند در دنیا و آخرت ملعون خواهند بود و به عذاب سخت معذب خواهند شد» (سوره نور - ۲۳)

خوردن مال یتیم: و دیگر خوردن اموال یتیم است که آن هم در آخرت جز عذاب ثمر دیگری ندارد چنان که خداوند می‌فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستمگری می‌خورند در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنم فرو می‌برند و به زودی در آتش افروخته خواهند افتاد» (سوره نسا - ۱۱)

فرار از جنگ: و دیگر فرار از جنگ است (که به دستور پیغمبر اسلام و یا امام و یا نائب خاص پیغمبر و امام واجب شده باشد) چنان که می‌فرماید: «هر که در روز جنگ فرار کرد همانا به طرف خشم و غضب خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود.»

خوردن ربا: و دیگری خوردن ربا است که خداوند در حق ربا خورندگان می‌فرماید: آن کسانی که ربا می‌خورند می‌فرماید: «آن کسانی که ربا می‌خورند مبعوث نمی‌شوند در قیامت از قبرهای خود مگر مانند آن که شیطان ایشان را با مس کردن مخبط کرده»

ساحر و جادوگر: دیگری سحر و جادو کردن و یاد گرفتن و یاد دادن آن است و خدای متعال در مذمت ساحران فرموده: «و محققا می‌دانند که هر که سحر کند، در عالم آخرت هرگز بهره‌ای از بهشت نخواهد یافت».

زنا: دیگری زنا کردن است و خدای تعالی وعده عذاب به زنا کنندگان داده چنان که می‌فرماید: «هر که زنا کند کیفرش را خواهد دید و عذابش در قیامت مضاعف و دو چندان شود و با ذلت و خواری به جهنم جاوید و ملخد گردد» (سوره فرقان - ۶۸)

قسم ناحق: و دیگری قسم نا حق یاد کردن است. یاد کنندگان ناحق در آخرت بهره‌ای از رحمت الهی ندارند چنان که می‌فرماید: «آنان که عهده خدا و سوگند خود را به بهایی اندک بفروشد اینان را در آخرت بهره و نصیبی از رحمت خداوندی نیست».

خیانت: و دیگری خیانت به دین و مملکت و اموال و ناموس مردم نمودن است و خائن را نیز به کیفر اعمالش می‌رسانند چنان که می‌فرماید: «هر کس خیانت کند روز قیامت به کیفر آن خواهد رسید» (سوره آل عمران - ۱۵۵)

ندادن زکات: و دیگری ندادن زکات است و خدای تعالی در حق مانعین زکات فرموده: «روزی که آن طلا و ذخایرشان در آتش جهنم گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلویشان را بدتن داغ کنند» (سوره توبه - ۳۵)

شهادت دروغ و کتمانش: و دیگری شهادت دروغ و ناحق دادن است که در آیه ۷۲ سوره فرقان می‌فرماید: «...هر کس به دروغ و ناحق شهادت دهد مومن نیست و مرتکب گناه کبیره شده‌است». و دیگری کتمان شهادت نمودن است در جایی که آبرو و یا جان و یا اموال مومنی در معرض تلف و خطر باشد چنان که خدای متعال می‌فرماید:«شهادت را مخفی نکنید زیرا هر کس شهادت را کتمان کند البته به قلب گناه کار است» (سوره بقرهمومن نیست و مرتکب گناه کبیره شده‌است». و دیگری کتمان شهادت نمودن است در جایی که آبرو و یا جان و یا اموال مومنی در معرض تلف و خطر باشد چنان که خدای متعال می‌فرماید:«شهادت را مخفی نکنید زیرا هر کس شهادت را کتمان کند البته به قلب گناه کار است» (سوره بقره - ۲۸۳)

شراب خواری و ترک نماز: و دیگری شراب خوردن است و خدای تعالی نهی از خوردن شراب و مسکرات دیگر فرموده هم چنان که از بت پرستی نهی نموده‌است و دیگری ترک نماز است و رسول خدا در ذم تارک الصلوة فرمود: «هر کس عمداً نمازنموده‌است و دیگری ترک نماز است و رسول خدا در ذم تارک الصلوة فرمود: «هر کس عمداً نماز را ترک نماید از امان و پناه رسول خدا خارج است».

نقض عهد و قطع رحم: و دیگری نقص عهد و قطع رحم نمودن است و خداوند ناقض عهد و قاطع رحم را لعن نموده به قولش که می‌فرماید: «برای ایشان است لعن خدا و منزلگاه بد نصیب آنهاست» (سوره رعدایشان است لعن خدا و منزلگاه بد نصیب آنهاست» (سوره رعد - ۲۵) پس عمروبن عبید از خدمت آن حضرت خارج شد و سخت به خود می‌پیچید و گریه شدید می‌نمود و می‌گفت هلاک شد آن که به رای خود فتوی می‌دهد و خود را در فضیلت و علم برابر شما می‌داند.

فهرست گناهان کبیره از نظر سید عبدالحسین دستغیب

نومیدی از رحمت خدای تعالی

ایمنی از مکر و عقاب خدا

دروغ

آدمکشی، کشتن کسی که خدایتعالی کشتن او را تحریم کرده و خونش را محترم دانسته مگر آن که جنبه قصاص و اجراء حدود الهی داشته باشد.

عاق پدر و مادر شدن

خوردن مال یتیم به ستم

دروغ بستن به خدا و یا رسول خداو یا به اوصیاء او

فرار از جنگ

قطع رحم

سحر و جادوگری

زنا

لواط

دزدی

نسبت زنا دادن به زنان پاکدامن

کتمان شهادت

شهادت به ناحق دادن

شکستن عهد و پیمان

و حیف در وصیت که عبارت است از بیش از ثلث وصیت کردن

مصرف نوشیدنی‌های الکلی

ربا خوردن

سحت  یعنی بهای چیزهای حرام و مزد کارهای حرام

قمار

خوردن گوشت مردار و خوک و خون و گوشت هر حیوانی که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن برده باشند، مگر آن که ضرورت خوردن این چند چیز را ایجاب کند.

کم فروشی

رفتن و مهاجرت به مکانی که در آن جا انجام وظایف دینی میسر نیست.

ظالم را در ظلمش کمک کردن

به کمک و پشتیبانی ظالم اعتماد داشتن

حقوق دیگران را بدون هیچ عذری نگهداشتن

قسم دروغ

تکبر

اسراف

خیانت در امانت

غیبت

سخن چینی

سرگرمی به لهو و لعب

سبک شمردن حج و بی اعتنائی به آن

ترک نماز

ندادن زکات

اصرار بر گناهان کوچک

استمنا

[ سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:, ] [ 23:28 ] [ no name ]
[ ]

اس ام اس های نامردی و خیانت

اس ام اس های نامردی و خیانت

     

همه گفتن:عشقت داره بهت خيانت مي کنه           

                            گفتم:مي دونم!

              گفتن:اين يعني دوستت ندارهاااا

                       !   گفتم: مي دونم

          گفتن:احمق يه روز ميذاره ميره تنها ميشي          

                       …! گفتم: مي دونم

 گفتند:پس چرا ولش نمي کني..؟               

                 گفتم:اين تنها چيزيه که نمي دونم

                                      .

                                      .

از درد دوست نداشتن هايت گفتم                

                     خيانت را تجويز کردند

...             گويا اين آسان ترين راه عاشقي است

                                     .

                                     .

بودم                                 

 ديــــــــــــدم با ديگري شـــادتري               

                             ! رفتــــــــــم

                                   .

                                   .

          آنان که بودنت را قدر نمي دانند                 

                  رفتنت را “نامردي” ميخوانند  ...              

                                   .

                                   .

اينجا زمين است ، زمين گرد است                 

 تويي که مرا دور زدي ….. فردا به خودم خواهي رسيد

       ! ! ! ! !    حال و روزت ديدنيست

 .

                                    .

                                    .

         هر روز اين عشق يکطرفه را طي ميکنم

            يکبار هم تو گامي بدين سو بردار

                              نترس

                      جريمه اش با من !

                               .

                               .

      “دوستت دارم” را براي هر دويمان فرستادي

                        هم من ، هم او

                خيانت ميکردي يا عدالت ؟

                                 .

                                 .

     اون لحظه که گفتي : يکي بهتر از تورو پيدا کردم

 ياد اون روزايي افتادم که تا به بهتر از تورسیدم  گفتم من بهترينو دارم ....                         

                                     .

                                     .

باران هميشه مي بارد، اما مردم ستاره را بيشتر دوست دارند.

....    نامرديست آن همه اشک را به يک چشمک فروختن

                                    .

                                    .

يک تلنگر هم کافي بود براي اينکه بشکنم          

....                  به هر حال ممنون از مشتت

 .                                   

.                                   

 

حيران شده ي گريه ي پنهاني خويشم               

                          آرامشي از لحظه ي طوفاني خويشم

                    پنهان شدي و فکر  خيانت به سرم زد

               شرمنده ي اين حالت شيطاني خويشم ..

                                  .

                                  .

اگر کسي يکبار به تو خيانت کرد اين اشتباه از اوست      

      اگر کسي دوبار به تو خيانت کرد اين اشتباه از توست !

     (شکسپير)

                                 .

                                 .

نفرين به تو که با زيباترين نقاب به چهره  دوست درآمدي    

        نفرين بر آن مرامي که اينگونه  به اعتمادم خيانت کرد

 ...                           نميبخشمت

                                 .

                                .

تو روزگار رفته ببين چي سهم ما شد ...          

 از عاشقي تباهي                       

                        از زندگي مصيبت

                        از دوستي شکست

 و                                

                         از سادگي خيانت

                                 .

                                 .

 

براي خيانت ، هزار راه هست                  

   ! اما هيچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثيف نيست

                                   .

                                   .

ترکت ميکنم ، تا هر سه راحت شويم...             

                          من ، تو و رقيبم

...           من از قيد تو ، او از قيد من و تو از قيد خيانت

                                       .

                                       .

                    بي وفايي کن وفايت مي کنند

                      با وفا باشي خيانت مي کنند

                  مهرباني گرچه آيينه ي خوشيست

                    مهربان باشي رهايت مي کنند

                                    .

                                    .

اي نارفيق.. به کدامين گناه ناکرده.. تازيانه مي زني بر اعتمادم ؟

                  زير پايم را زود خالي کردي…

 سلام پر مهرت را باور کنم ، يا پاشيدن زهر خيانتت را ؟

                                    .

                                    .

 

نمي بخشمت به خاطر تمام خنده هايي که از صورتم گرفتي     

            به خاطر تمام غم هايي که بر صورتم نشاندي

             نمي بخشمت به خاطر دلي که برايم شکستي

                 به خاطر احساسي که برايم پر پر کردي

           نمي بخشمت به خاطر زخمي که با خيانت بر وجودم  تا ابد نشاندي                                

                                       .

                                       .

نه                                     

                            تو دروغگو نيستي

                          من حواسم پرت است!

                     گفته بودي دوستم داري بي اندازه

                            خوب که فکر مي کنم

                 تازه مي فهمم که “بي اندازه” يعني چه

                                       .

                                       .

مي داني … !؟ به رويت نياوردم                 … !

      از همان زماني که جاي ” تو ” به ” من ” گفتي : ” شما “

                                   فهميدم

                       پاي ” او ” در ميان است  . . .

                                       .

                                       .

 

  اگر روزي دشمن پيداکردي ، بدان در رسيدن به هدفت موفق بودي                                  

           اگر روزي تهديدت کردند ، بدان دربرابرت ناتوانند

 اگر روزي خيانت ديدي ، بدان قيمتت بالاست         

                                     .

                                     .

اين روزها از حواليِ تو ، بوهايي به مشامم مي رسد       

نکند بوي خيانت جايش را به عطر خوشت داده باشد        

                                     .

                                     .

جاي قول و قرارهايمان امن است ، زير پاهاي تو          !

                                       .

                                       .

به تو که فکر مي کنم                        

 بي اختيار                             

                                به حماقت خود لبخند مي زنم

                            سياه لشکري بودم

                                در عشق تو

                  و فکر مي کردم بازيگر نقش اولم …

                               افسوس…

                                     .

                                     .

 

خدايـــــــــــــا                              

                           چرا تا زنده ايم

                          روانمان را شـــــــــاد نمي کني؟

                                        هميکنه مرديم

                     شادروانمان مي کني ؟ !

                                   .

                                   .

بايد خودم را ببرم خانه                       !

                   بايد ببرم صورتش را بشويم…

                          ببرم دراز بکشد…

                  دلداريش بدهم ، که فکر نکند…

                  بگويم نگران نباش ، ميگذرد…

                     بايد خودم را ببرم بخوابد…

                        “من” خسته است …!

                                   .

                                   .

امشب ؛                               

            هنگام خوابيدن با خود قدري فکر کنيم …

                         امروز چه کرده ايم

                    که فردا لايق زنده ماندن باشيم …

                                   .

                                   .

کاش…. شبي، روزي، جايي بر لبان تو تکرار مي شد…. نامم !

                                   .

                                   .

چه زيبا نقش بازي مي کنيم                    …

 و چه آسان در پشت نقابهايمان پنهان مي شويم ؛        

                              حتي خدا هم

            از آفرينش چنين بازيگراني در حيرت است …

                                   .

                                   .

 

خدايا مرا که آفريدي گارانتي هم داشتم ؟             

دلم از کار افتاده                          !

                                  .

                                  .

چه اشتباه بـزرگيست ، تلخ کردن زندگيمان           

                              براي کسي که در دوري ما

                      شيرين ترين لحظات زندگيش را سپري ميکند 

                                   .

.                                  

             آدم ها ثانيه به ثانيه رنگ عوض ميکنند

               از آدم هاي يک ساعت ديگر ميترسم!

                   چون درگير هزاران ثانيه اند…

                       ثانيه هايي که در هرکدام

                     رنگي دگر به خود ميگيرند …

                                 .

                                 .

در کشـتـن ما …چـه ميـزنـی …تـيـغ جـفا             

                 مـارا سـر تـازيـانـه ای …بـس بـاشـد

                                  .

                                  .

 

             به تو هجوم می آورند آدمها ، ن همه شب

   با همه ي آنچه در پس ِ ذهن ِ تو ، برایت باقی گذاشته اند…

                       آدمها “تمام” نمی شوند

                                 .

                                 .

انسان ، حرفيست                      

                          زده مي شود

                         خوانده مي شود

               ترانه مي شود ، به ياد مي ماند …

                              گاهي

                           ناله ايست

                                تنها

 خاک خوب مي فهمدش                  ….

                                    .

                                    .

بايد قمارباز باشي تا بفهمي فرق است بين ‘باختن’ و ‘بد’ باختن... 

                                   .

                                   .

خيلي سخت بود...                            

              با “بغض” نوشتم ولي با “خنده” خواندي...

                                    .

                                    .

تازگي ها از خواب که بيدار ميشوم ، تازه کابوس هايم آغاز ميشود                                    …

                                    .

                                    .

ديدي آخر من را لمس کردي ؟                

          ولي حيف که سنگ قبر من احساس ندارد !

                                    .

                                    .

خوش به حال فرهاد که تلخترين خاطره اش شيرين بود ...     

                                   .

                                   .

ديروز دست هايش ميان دست هايم بود           

                                         امروز عکسش

                              و فردا سيگار 

                                   .

                                   .

             خنده هايم شکلاتي شده اند ولي زيادي خالص

                                 تلخ تلخ

                                   .

                                   .

اينطور نميشود                         

            بايد يک غريق نجات هميشه همراهم باشد

         غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نيست

                                    .

                                    .

گاهي تو                                

                             گاهي ياد تو

                            گاهي هم غم تو

                             آخر اين “تو” کار مرا تمام مي کند

                                     .

                                     .

هرچي بيشتر  کمتر به عاشقي فکر کني              

 کمتر   بيشتر اعصابت ميريزه به هم ...            

 

[ سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:, ] [ 23:11 ] [ no name ]
[ ]

شب قدر

شب قدر در نگاه علامه طباطبایى

آنچه در پیش رو دارید بحثى پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره « قدر» و «دخان‏» مطرح گردیده است.

 

شب قدر یعنى چه؟

مراد از قدر، تقدیر و اندازه ‏گیرى است و شب قدر شب اندازه ‏گیرى است و خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می ‏کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر می ‏گرداند.

 

شب قدر کدام شب است؟

در قرآن کریم آیه‏ اى که به صراحت ‏بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمی ‏شود. ولى از جمع‏ بندى چند آیه از قرآن کریم می ‏توان فهمید که شب قدر یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو می ‏فرماید: « انا انزلناه فى لیله مبارکه‏.»( دخان / 3 ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر می ‏فرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

 

و در سوره قدر می ‏فرماید: «انا انزلناه فى لیله القدر.» (قدر/1) از مجموع این آیات استفاده می ‏شود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شب‏هاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار می ‏توان آن شب(شب قدر) را معین کرد.

 

در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.

 

پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شب‏هاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت‏ به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2) و در آن شب قرآن نازل شده است.

 

تکرار شب قدر در هر سال

شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست ‏بلکه با تکرار سالها، شب قدر نیز تکرار می‏شود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر می ‏شود. دلیل براین امر این است که:

 

اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شب‏هاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى‏ معنى است.

 

ثانیا: کلمه «یفرق‏» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم‏.» (دخان / 6 ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را می‏رساند و نیز کلمه «تنزل‏» درآیه کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (قدر / 4 ) به دلیل مضارع بودنش دلالت ‏بر استمرار دارد.

 

ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185 ) چنین برمی ‏آید که مادامى که ماه رمضان تکرار می ‏شود شب قدر نیز تکرار می ‏شود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست ‏بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار می ‏شود.

 

در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت‏ شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل می ‏شده و چون از دنیا می ‏رفتند نزول امر درآن شب تعطیل می ‏شده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.‏» (3)

 

عظمت‏ شب قدر

در سوره قدر می ‏خوانیم: «انا انزلناه فى لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت ‏شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این که می ‏توانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.

 

شب قدر

 

 

از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است).

حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (4)

 

وقایع شب قدر

 

الف- نزول قرآن در شب قدر

ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.

 

قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:

1- نزول یکباره در یک شب معین.

2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص).

 

آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجى قرآن را بیان می‏ کند.

در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره ‏ها و آیات است ‏یک دفعه نازل نشده است ‏بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه‏اى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمی ‏آید مگر این که زمان و مکانش و واقعه‏اى که درباره ‏اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمان‏ها و مکان‏ها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف می ‏شود و دیگر بر آنها تطبیق نمی ‏کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است.

 

همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.

 

ب- تقدیر امور در شب قدر

خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت ‏یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر می ‏کند.

 

در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت‏ بر تقدیر و اندازه ‏گیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده است‏ بر تقدیر دلالت می ‏کند. چون کلمه «فرق‏» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏ گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله ‏اند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» برمی ‏آید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون می ‏آیند.

 

ج- نزول ملائکه و روح در شب قدر

بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل می ‏شوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره ‏اش فرموده است « قل الروح من امر ربى‏.»( اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحث‏هاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث ‏به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست ‏بسنده می ‏شود.

 

1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر می ‏شود ملائکه‏اى که ساکن در «سدره المنتهى‏» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل می‏شوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم‏هایى را به همراه دارند.

یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب می‏کنند و هیچ مؤمن و مؤمنه ‏اى دراین نقاط نمی‏ماند مگر آن که جبرئیل به او سلام میکند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت ‏خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (5)

 

2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح‏» پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائکه است. (6)

 

د- سلام و امنیت در شب قدر

قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر می ‏فرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت ‏به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى‏» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است‏ به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى می ‏آورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد.

 

به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.

البته بعضى از مفسرین گفته ‏اند: مراد از کلمه «سلام‏» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام می ‏دهند.

 

پی ‏نوشت‏ها:

1- مجمع البیان، ج 10، ص‏519 .

2- تفسیر الدرالمنثور، ج‏6 .

3- تفسیر البرهان، ج‏4، ص‏488، ح‏26 .

4- فروع کافى، ج‏4، ص‏157، ح‏4 .

5- مجمع البیان، ج‏10، ص‏520 .

6- تفسیر برهان، ج‏4، ص‏481، ح‏1

منبع:khabaronline.ir

[ سه شنبه 24 تير 1393برچسب:, ] [ 19:0 ] [ no name ]
[ ]

نظر مراحع در مورد ازدواج موقت

ائمه اطهار (ع)

امام باقر (ع) فرمودند : زنی که مالک نفس خود ( آزاد) باشد و سفیه . مجنون و کودک نباشد . در چنین حالی شوهر کردن او بدون اجازه ولی جائز است.
امام صادق (ع) فرمودند : هر زنی که بخواهد اگر مالک نفس خود باشد ( یعنی کنیز یا دیوانه نباشد ) به ازدواج خودت در آورد و اگر آن زن بخواهد می تواند وکیل بگیرد.
امام صادق (ع) فرمودند : بکر و غیر بکر مساوی است که باید نکاح به اذن آنها باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت او .
ابو عبد الله (ع) فرمودند : باکره می تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند.
امام صادق (ع) فرمودند : اگر دختر راضی شود بدون رضایت پدرش ازدواج موقت نماید اشکالی ندارد.
امام صادق (ع) فرمودند :ازدواج موقت با دختر اشکالی ندارد . تا زمانی که دختر از باکره بودن خارج نشود . به خاطر آنکه ممکن است ( باکره نبودن دختر ) برای خانواده دختر یک عیب حساب شود.

محضر مبارک آیت الله العظمی خامنه ای

بعد از سلام دختری هستم که فعلا به دلایلی شرایط ازدواج دائم برای من فراهم نمی شود و تمایل دارم برای رفع احتیاج با پسر یا مردی که به او علاقه دارم برای مدتی ازدواج موقت بکنم به نحوی که این ازدواج هیچ مفسده ای برایم ندارد و باعث حاملگی من نمی شود و ترک آن نیز موجب گناه می شود ولی اطمینان دارم پدرم در صورت اطلاع مخالفت خواهد کرد. در این صورت تکلیف اذن پدر و الزام بر اطلاع او برای من چگونه است.
آیت الله خامنه ای :
باسمه تعالی
ازدواج موقت یا دائم دختر باکره بنابر احتیاط واجب باید با اجازه پدر باشد ولی اگر دختر نیاز به ازدواج دارد و خواستگار هم کفو شرعی و عرفی او می باشد و در حال حاضر خواستگار دیگری که واجد شرایط باشد وجود ندارد اذن پدر ساقط است.
نظر حضرت ایت الله بهجت :
اظهر آن است که اذن پدر یا جد پدری ( در ازدواج دختر باکره ) شرط نیست اگر چه احتیاط مستحب آن است که اذن بگیرد.
نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی :
حضرت آیت الله مکارم شیرازی : دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد چنانچه باکره باشد احتیاط آن است که با اجازه پدر یا جد پدری ازدواج نماید ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست، همچنین اگر به پدر یا جد پدری دسترسی نباشد و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد که در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.
نظر آیت الله شیخ محمد صادق الروحانی :
ازدواج برای دوشیزگان بدون اذن ولی جایز است
نظر آیت الله صافی گلپایگانی :
آیت الله گلپایگانی : احتیاط این است که در ازدواج دختر باکره چه موقت چه دائم از پدر اذن حاصل شود لکن اگر دختر بالغه و رشیده بدون اجازه پدر ازدواج نموده صحیح است و در صورتی که زوج کفو باشد چه در دائم چه در منقطع و پدر امتناع نماید اذن او ( پدر ) ساقط است .
فتوای میرزای قمی :
سوال : آیا دختر بی اذن پدر و مادر می تواند شوهر کند یا نه ؟... و اگر بفرمایید که بی رضای والدین عقد صحیح است آیا ( در این صورت ) عاق والدین می شود یا نه ؟
جواب : رضای مادر مطلقا شرط نیست و در لزوم رضای پدر . در دختر بالغه باکره خلاف است و اقوی و اشهر و اظهر عدم اشتراط ( رضای پدر) است و عقد بدون اذن پدر صحیح است . ولکن احوط مراعات رضای اوست . و اما هرگاه پدر غایب باشد یا در موقوف داشتن عقد بر رضای پدر حرج و عسر لازم آید آنجا احتیاط هم ضروری نیست . و در صورت احتیاج دختر به شوهر و متضرر شدن او به ترک شوهر کردن . هرگاه ( دختر با رضایت پدر ) مخالفت بکند معلوم نیست که گناه باشد چه جای آنکه عاق باشد . بلی هرگاه دو نفر خواستگار او باشند و اختیار هریک از آنها ضرری به دختر نمی رسد پس مخالفت ( با نظر پدر ) در این جا دور نیست که معصیت باشد و به هر حال تحصیل رضای پدر و مادر در امور مباحه لازم است مگر اینکه ( رضای آنها ) منشا ضرر و حرج باشد . در اینجا فرقی در مابین باکره و غیر باکره نیست .

نظر عده ای از مراجع و صاحبان فتوی در ازدواج دوشیزگان

دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد اگر بخواهد شوهر کند چنانچه باکره باشد بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر لازم نیست.
اگر پدر و جد پدری غایب باشند بطوریکه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشدلازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرند و همچنین اگر از ازدواج با کسی که با دختر کفو است شرعا و عرفا و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتی که بکارتش بواسطه شوهر کردن از بین رفته باشد اجازه پدر و جد لازم نیست.
در این مساله بسیاری از علما نظر شبیه به هم دارند که اذن ولی را در دوشیزگان بنابر احتیاط واجب لازم می دانند مانند : حضرات آیات عظام شیخ محمد علی الاراکی – سید محمد روحانی – سید علی سیستانی – سید خوئی –شیخ فاضل لنکرانی .
محضر آیت الله العظمی گلپایگانی :
سوال : زنی که صیغه می شود اگر دختر باکره باشد و در عین حال از ترس دیگری اقدام به این عمل نموده باشد این صیغه صحیح است یا نه ؟
آیت الله گلپایگانی : اگر مکره ( وادار شده ) بوده اثر ندارد مگر آنکه بعد از رفع اکراه راضی شود

نتیجه گیری از آرای علما

تمامی علمایی که در ازدواج دختران ( در عقد موقت یا عقد دائم ) اذن ولی را بنابر احتیاط واجب شرط دانستند در واقع حکم قطعی بر باطل بودن (( عقد بدون اذن ولی )) را ندادند یعنی به علم کافی در این مساله نرسیده اند . لذا احتیاط واجب کردند و به تمام کسانی که از آن مراجع عالی قدر تقلید می کنند اجازه داده شده تا با رعایت میزان برتری علمی مرجعی که در آن مساله فتوا و نظر دارد تقلید نمایند .

نتیجه کلی

علمایی که در این مساله به احتیاط واجب حکم کردند اگر کسانی از این علما تقلید می کنند در مورد ازدواج دوشیزگانی که به حد رشد و بلوغ رسیده اند می توانند به فتوای مراجع عالی قدر : آیت الله بهجت ، آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله روحانی و ... رجوع نمایند . در این صورت ازدواج آنها چه دائم باشد و چه موقت دقیقا با ظابطه شرعی بوده و هیچ ایرادی ندارد.

ماده 1041 قانون مدنی

عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت یا تشخیص دادگاه صالح .

منابع :

 رساله های حضرات مراجع تقلید

هدیه آسمانی - حسن گنجی

روابط زوجین در ازدواج موقت 

[ سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, ] [ 19:11 ] [ no name ]
[ ]

خانه عفاف


پیشنهاد ازدواج موقت برای پیشگیری از ایدز

  به گزارش شیعه نیوز به نقل از اعتماد ملی، دادستان کل کشور در همایش «روز جهانی ایدز»، از ازدواج موقت دفاع کرد. او ازدواج موقت را یکی از راهکارهای موثر کنترل و مبارزه با ایدز در کشور دانست.

دادستان کل کشور خود نیز از این موضوع اظهار تاسف کرده که هنگام طرح ازدواج و قراردادهای موقت، برخی آن را به گونه‌ای دیگر تعبیر می‌کنند.

دری‌نجف‌آبادی جمهوری اسلا‌می ایران را الگوی مناسبی برای کشورهای منطقه دانست و خطاب به مجامع بین‌المللی گفت: در چنین جهاد مقدسی و در مبارزه با ایدز اگر با جمهوری اسلا‌می ایران غرض سیاسی دارید، این غرض را اعمال نکنید.

او با اشاره به اینکه همسایه‌های ایران آمار دقیقی از مبتلا‌یان به‌ایدز درکشورشان ندارند، گفت: این کشورها تقصیر را به‌ گردن ایران می‌اندازند و جمهوری اسلا‌می را زیرسوال می‌برند.

این در حالی است که به عنوان مثال هشت هزار تن موادمخدر در کشور افغانستان تولید می‌شود و انسان‌ها را آلوده می‌کند، ولی از سویی ایران را در خصوص ایدز متهم می‌کنند.

دادستان کل کشور در ادامه صحبت‌هایش اظهار داشت: به آمریکایی که 500 میلیارد دلا‌ر اعتبار برای جنگ تصویب کرده‌است، پیشنهاد می‌کنم این اعتبار را برای رفع آلودگی‌ها در جهان و کنترل بیماری‌هایی مانند ایدز هزینه کنند.

دکتر حسام‌الدین آشنا، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) نیز در همایش روز ایدز حجاب و حیا را در راستای پیشگیری از بیماری‌هایی چون ایدز مؤثر دانست و با انتقاد از برخی تولیدات صدا و سیما ابراز عقیده کرد: متاسفانه برخی فیلم‌ها کاملا‌ در راستای از بین بردن حیا در جامعه است.

يک مقاله جالب در سايت فيلترشده ی بازتاب

ازدواج موقت، راه‌حل ياتوجيه فحشا؟


--------------------------------------------------------------------------------

صادق مجتهدي


--------------------------------------------------------------------------------

۱۶ خرداد ۱۳۸۶  سایت فیلترشده ی بازتاب.  همراه با نظرات خوانندگان

 

با گذشت يك هفته از اظهارات وزير كشور، مبني بر لزوم ترويج ازدواج موقت، اين بحث بار ديگر به محور تمركز مسائل اجتماعي تبديل شده است.

 

حدود پانزده سال پيش كه رئيس‌جمهور وقت، هاشمي رفسنجاني، موضوع لزوم توجه به ازدواج موقت در جامعه را به عنوان راه‌حلي براي مقابله با معضلات جنسي جوانان مطرح كرد، اين ايده به دليل انتقادات سنگين گروهي از متدينين و خانواده‌ها به حاشيه رفت، اما امروز بار ديگر طرح شده است.

 

شايد يكي از دلايل طرح دوباره موضوع، اثر شديد رسانه‌ها؛ اعم از شبكه‌هاي ماهواره‌اي، سايت‌هاي اينترنتي و لوح‌هاي فشرده كه همگي از تكنولوژي‌هاي رواج‌يافته در جامعه ما طي يك دهه اخير هستند، بر تحريك غريزه جنسي باشد؛ غريزه‌اي كه با ابعاد فعلي در جامعه در صورت نبود مديريت صحيح توسط متوليان امر، مي‌تواند علاوه بر پيامدهاي مخرب اخلاقي، آثار زيانبار اقتصادي و امنيتي را نيز به همراه داشته باشد.

 

براي قضاوت راجع به اين موضوع، بايد بررسي‌ شود كه آيا ازدواج موقت، همان‌گونه كه مدافعان اين طرح معتقدند، يگانه راه مؤثر براي حل معضلات جنسي جوانان است و يا آن‌كه بنا بر ديدگاه مخالفان اين طرح كه علاوه بر مخالفان داخلي، بخش‌هايي از اهل سنت خارج از كشور و حتي رسانه‌هاي كشورهاي غربي را نيز شامل مي‌شود، اين طرح نوعي توجيه فحشا است؟

 

البته بايد گفت، واكاوي دلايل مدافعان و مخالفان طرح بحث ازدواج موقت به عنوان راه‌حل اجتماعي معضلات جنسي جامعه، نشان مي‌دهد كه در ميان استدلال‌هاي موافقان و مخالفان‌، ناگفته‌هايي نيز وجود دارد، كه براي قضاوت نهايي بايد آن موارد نيز در نظر گرفته شود.

 

اما در ابتدا براي روشن‌تر شدن صورت مسئله، توجه به شرايط آماري كشور لازم است:

بنا بر آخرين آمار ارايه‌شده، هم‌اكنون تعداد افراد بزرگسال كشور (بالاتر از 18 سال)، حدود 45 ميليون نفر است كه با احتساب سن ازدواج براي مردان (18ـ65 سال) و سن ازدواج براي زنان (18ـ55 سال)، تعداد مردان واجد شرايط ازدواج، كمتر از بيست ميليون نفر و تعداد زنان در دامنه مذكور، كمتر از پانزده ميليون نفر هستند و در صورتي كه از ميان اين جمعيت، زنان متأهل كسر شوند، تعداد دوشيزگان يا زنان بيوه و مطلقه كه امكان ازدواج موقت را دارا باشند، كمتر از سه ميليون نفر است، در صورتي كه اين تعداد براي مردان، حدود بيست ميليون نفر است.

 

بنا بر اطلاعات مركز آمار ايران بر پايه سرشماري سال 1385، تعداد زنان و مردان بين 20 تا 60 سال، حدود 37 ميليون نفر مي‌باشد كه از اين تعداد، حدود 7/1 ميليون نفر را زنان مجرد ازدواج‌نكرده و حدود 5/1 نفر را زنان مجرد مطلقه يا بيوه تشكيل‌ مي‌دهند كه از اين تعداد نيز كمتر از يك ميليون نفر در سن پنجاه سال به بالا قرار دارند. به عبارتي ديگر، مجموع تعداد زنان مجرد بين 20 تا 50 سال كه جامعه هدف ازدواج موقت را تشكيل مي‌دهند، اندكي بيش از دو ميليون نفر است در حالي كه بر پايه همين آمار، تعداد مردان مجرد 20 تا 65 سال، حدود 5/4 ميليون نفر و با احتساب مردان متأهل بين 20 تا 65 سالي كه جامعه هدف مردان به شمار مي‌روند، به حدود 21 ميليون نفر مي‌رسد.

 

بنابراين، نخستين مانع در ايده ازدواج موقت به عنوان راه‌حل فراگير حل معضلات جنسي جامعه، عدم تناسب جامعه هدف در ميان مردان و زنان است. اين در حالي است كه اگر جامعه هدف را مردان و زنان غيرمتأهل در نظر بگيريم، به دليل كمتر بودن سن ازدواج در ميان دختران نسبت به پسران و افزوني تعداد مردان در جامعه نسبت به زنان، همين عدم تناسب، البته با ابعاد ديگري نيز ديده مي‌شود كه بررسي آمار عملكرد گذشته ازدواج موقت در جامعه، نشان مي‌دهد اين پديده در ميان مردان متأهل به مراتب از مردان مجرد شايع‌تر است و بنا بر آمار رسمي، سهم ازدواج موقت انجام شده توسط مردان متأهل، بيش از دو سوم و سهم مردان مجرد از ازدواج‌هاي موقت، كمتر از يك سوم است؛ بنابراين، يكي از پرسش‌ها اينجاست كه راه‌حل مدافعان ترويج ازدواج موقت براي حل اين عدم توازن چيست؟ چراكه به دليل اين عدم توازن، گسترش ازدواج موقت به دليل شرايط آن و به ويژه موضوع نگاه داشتن عده، مورد اقبال زنان قرار نمي‌گيرد و طبعا امكان‌پذير نيست.

 

در كنار برخي راه‌حل‌هاي اداري همچون محدود كردن ازدواج موقت مردان متأهل، كه به نظر نمي‌رسد اجراي آن ممكن باشد، برخي ديدگاه‌ها نيز بر كاهش مدت يا حذف عده از ازدواج موقت اشاره دارد. بنا بر اين ديدگاه‌ها كه گفته مي‌شود برخي مجتهدان نيز تأمل بر مباني آن را آغاز كرده‌اند، فلسفه عده در اسلام، جلوگيري از اختلاط نسل‌هاست و با توجه به آن‌كه امروزه با انجام پيشرفت‌هاي علمي، امكان جلوگيري از بارداري‌هاي ناخواسته ايجاد شده است، مي‌توان اين روش‌ها را جايگزين عده؛ يعني زمان ممنوعيت ازدواج يك زن پس از جدايي وي از همسر قبلي، كرد. به نظر مي‌رسد تنها در صورت به نتيجه رسيدن اين بحث، موضوعي كه تحت عنوان خانه‌هاي عفاف مطرح شده و از نگاه برخي «فحشاي اسلامي»! نام گرفته، قابل اجراست.

 

مدافعان اين ديدگاه، ساقط شدن عده زن باردار پس از زايمان و امكان ازدواج وي پس از به دنيا آوردن فرزندان و همچنين نداشتن عده ازدواج براي زنان ميانسال كه به مرز يائسگي ـ كه به ناتواني در بارداري منجر مي‌شود ـ را از جمله علل ديدگاه خود مي‌دانند.

 

در مقابل منتقدان اين ديدگاه، عدم اختلاط نسل‌ها را تنها يكي از علل عده دانسته و با استناد به متفاوت بودن عده فوت با عده طلاق، اين حكم اسلام را منبعث از علل گوناگون دانسته و بنابراين، جايگزيني روش‌هاي ضدبارداري را ناتوان از حذف اين عده مي‌دانند.

 

هرچند بررسي دلايل موافقان و مخالفان اين ديدگاه، موضوعي فقهي و حقوقي است و علاوه بر لزوم بررسي آن از سوي فقها و مجتهدان، به دليل پيامدهاي عملي آن در جامعه، بايد از ديد حقوقي نيز به آن نگريسته شود، به نظر مي‌رسد حل اين موضوع، يكي از مقدمات طرح ازدواج موقت به عنوان پديده‌اي اجتماعي براي حل معضلات جنسي است.

 

راه‌حل دوم كه در اين ميان طرح شده، استفاده از حكم ازدواج موقت به عنوان راهي براي ايجاد نامزدي شرعي است. سنت غربي كه به تدريج در ايران فراگير مي‌شود، مبني بر نامزدي و نوعي دوستي بين دختران و پسران در آستانه ازدواج است كه مي‌تواند پيامدهاي ناهنجار اخلاقي، ديني و حتي اجتماعي را بر جاي گذارد و خانواده‌ها را با چالش روبه‌رو سازد. در اين ميان، مدافعان طرح ازدواج موقت، اين حكم شرعي را روشي براي مجاز كردن دوستي‌هاي مذكور و ايجاد نامزدي شرعي برمي‌شمارند كه به دليل مجاز كردن ارتباط دختر و پسر و محدود كردن بخشي از روابط جنسي، مي‌تواند آثار مفيدي داشته باشد. البته منتقدان آن نيز عدم امكان تحديد اين‌گونه روابط و امكان جايگزيني آن به جاي ازدواج را كه به بالاتر رفتن سن ازدواج فعلي نيز مي‌انجامد و همچنين پيامدهاي اجتماعي آن از قبيل بارداري‌هاي گسترده ناخواسته و اختلاف خانوادگي را از جمله معايب ترويج اين طرح برمي‌شمارند.

 

بدون آن‌كه قصد تأييد يا رد اين ايده را داشته باشيم، به نظر مي‌رسد طرح اين ايده، نوعي پاك كردن صورت مسئله مشكلات ازدواج جوانان باشد. تسهيل در ازدواج جوانان كه چند سال پيش با طرح ازدواج‌هاي ساده و دانشجويي رونق گرفت، به دليل كم‌توجهي مسئولان يا عدم توفيق كامل آنان در حل مشكلات مسكن ارزان‌قيمت براي زوج‌هاي جوان و ارايه تسهيلات و امكانات مراسم ازدواج، به حاشيه رفته و رويكرد به طرح‌هاي جايگزين، به معناي در حاشيه ماندن طرح مذكور است.

 

از سوي ديگر، ساده‌انديشي است كه وجه فساد اخلاقي در ميان بخشي از جوانان را با چنين طرح‌هايي برطرف نمود، چراكه تقيد ديني در برخي از اين امور، در حيطه حريم خصوصي افراد قرار دارد و بسياري از مبتلايان به فساد اخلاقي و جنسي، اصولا تقيدي به مسائل شرعي ندارند كه بتوان مشكل آنان را با چنين طرح‌هايي برطرف كرد.

 

با اين حال به نظر مي‌رسد، مسئولان مربوطه، پيش از طرح موضوعات اينچنيني در جامعه، در حالي كه ابعاد، پيامدها و ملزومات آن روشن نشده است، بايد با انجام مباحث فقهي، كارشناسي، روانشناسي و اجتماعي، به موشكافي موضوع پرداخته و در پايان، جمع‌بندي مباحث را به جامعه ارايه كنند.

پيام هاي ديگران (1)        link        یکشنبه ٢٠ خرداد ،۱۳۸٦
چند پلان

پلان اول: هاشمی رفسنجانی پشت تریبون یکی از دانشگاهها. چند سال پیش:

برنامه هایی برای ازدواج موقت دانشجویان داریم (کف زدن شدید حضار)

پلان دوم: نماز جمعه . هاشمی رفسنجانی . همون حرفا

پلان سوم: روزنامه ها . مسئولین . انجمن های حمایت از بانوان  و ... لعن و نفرین و منکوب و محکوم کردن سخنان زننده رئیس جمهور وقت

پلان چهارم :‌هاشمی رفسنجانی : به عنوان یک مسئول اجرایی در این مملکت اگه ازم اون دنیا پرسیدند برای مشکلات جوونا چیکار کردی باید جواب بدم....

پلان پنجم :‌ سیل لعن و نفرین ها ادامه می یابد.

ترکش هایش تا انتخابات و انتخاباتهای بعدی و روز قیامت برای هاشمی و همه اعوان و انصار و نوادگان و نبیرگان او ادامه می یابد:

اعظم طالقانی : هاشمی از این حرفا می زنه تا جوونا مشغول هوسرانی بشن و بهش انتقاد نکنن

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هفتم : علما یه چیزایی می گن ولی من که عمرا اعتقادی به این حرفا ندارم!

نمی دونم بالاخره هاشمی برای اون دنیا جوابی دست و پا کرد یا نه؟!

[ سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, ] [ 18:58 ] [ no name ]
[ ]

طنز

مطالب خواندنی, متن های زیبا , مطالب طنز

 

ما بچه بودیم یه بازی بود به نام :

«همه ساکت بودند ناگهان خری گفت» …

صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت !

 

طنز نوشته

 

خدایا

مارو ببخش که در کار خیر

یا “جار” زدیم…

یا “جا” زدیم…

 

طنز نوشته

 

تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا

دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بودی

 

طنز نوشته

 

امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم ۵۰۰۰۰ تومان .

یه ده هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد!

پنج تا دو هزار تومن داد! پونزده تا هزاری!

یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت،نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!

طفلی خودشو کشت ۵۰ تومن منو جور کرد!

 

طنز نوشته

 

سعی نکن به یک خوک آواز خواندن یاد بدهی

هم وقت خودت را هدر می دهی و هم خوک را اذیت می کنی !

(مارک تواین)

 

طنز نوشته

 

نقاش نیستم ، ولی دلم برایت پر می کشد !

.

.

.

دوتا جمله خفن دارم نه حسین پناهی گردن میگیره نه دکتر شریعتی

موندم چیکارش بکنم !

 

طنز نوشته

 

یه ضرب المثل چینی است میگه:

تا ایران هست بازیافت چرا؟!؟

 

طنز نوشته

 

دقت کردین !؟

احتمال اینکه جهتی که یو اس بی رو تو بار اول وصل میکنی درست باشه یک در میلیونه !

 

طنز نوشته

 

ممکن است شاهزاده ام را پیدا کنم اما پدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند!

 

طنز نوشته

 

بعضیا تو زندگیت نقش دیوارو بازی میکنن

نه دوست داری خرابشون کنی ؛ نه میتونی بهشون تکیه بدی … !!!

 

طنز نوشته

بی دل و خسته در این شهرم و دلداری نیست

غم دل با که توان گفت که دلداری نیست

رو مداوای خود کن ای دل از جای دگر

کندر این شهر طبیب دل بیماری نیست . . .

 

طنز نوشته

 

وقتی‌ عمق یک ارتباط رو نمیتونی‌ تخمین بزنی

‌ شیرجه زدن…

اصلا کار عاقلانه‌ای نیست!

 

طنز نوشته

 

مرگ حقه !

تنها حقی هست که اگر نگیری هم بهت میدن !

 

طنز نوشته

 

رئیس جیست!؟ :

فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید

و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است …!

 

طنز نوشته

 

به یک نفر مسلط به زبان آدمیزاد برای رفع پاره ای دلتنگیها نیازمندیم !

 

طنز نوشته

 

نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد !

امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی !

 

طنز نوشته

 

چشم هایم را به بیمارستان می برم.. نمی دانم چه مرگشان شده!

هر شب در خواب جایشان را خیس می کنند…!

 

طنز نوشته

 

طلا باش…

تا اگه روزگار آب ات کرد,

روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود

سنگ نباش…

تا اگر زمانه خرد ات کرد,

تیپا خوردهء هر بی سر و پایی بشوی..!!!

 

طنز نوشته

 

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر.

شخصیت من چیزیه که من هستم،

اما برخورد من بستگی داره به اینکه ” تو ” کی باشی…

 

طنز نوشته

 

زنی که سرو صدا داره یعنی دوستت داره

از زنی که ساکت شده بترس

یعنی پایان .

 

طنز نوشته

 

از این طرح هزاران لبخند که هیچی به ما نرسید.

حالااگه یه طرح هزاران فحش بذاره

من یه نفری همه رو برنده میشم !

 

طنز نوشته

 

تو گذشته میگفتن پزشک محرمه..

کم کم عکاس و فیلم بردار هم محرم شدن

حالا هم که دى جى و گروه موسیقى محرم شدن

اینجور که من فهمیدم الان فقط داداشاى عروس و دوماد نامحرمن!

 

طنز نوشته

 

یکی از خاصیت‌های بهشت اینه که اونجا آدمای اطرافت

اون گوشه‌شون یه دکمه‌ی “Ask me later” دارن.

 

طنز نوشته

 

بعضیا برای اینکه

ظاهرشونو حفظ کنن

باطنشونو نابود میکنن….!!!

 

طنز نوشته

 

آنقدر بدم میاد ازاینایی که از سادگی و صداقت بچگیامون سواستفاده می کردن

و حرف می کشیدن ازمون!

الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم  !!!

 

طنز نوشته

 

یه سری استکان هست آدم میخواد چای بخوره دماغش میره تو استکان :|

مهندسین یه فکری به حالش کنین ، خعلی رو مخه !

 

طنز نوشته

 

چه لحظه باشکوهی بود اون لحظه..!

وقتی معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد..!

 

طنز نوشته

 

یکی از مزایای پسر بودن اینه که هرچقد دلت خواس میتونی گریه کنی

آخرش دستتو محکم بمالی به چشمت، هیچچچچی نمیشه!

نه ریمیلت پخش میشه نه سایه ات بهم میریزه ….!

 

طنز نوشته

 

مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:

- میتونم بهت اعتماد کنم ؟!

در تاریخ حتی یک مورد هم جواب منفی ثبت نشده!!!!

 

طنز نوشته

 

کاربردی ترین چیزی که من از کتاب علوم دوران مدرسه یاد گرفتم اینه که

وقتی در ترشی یا مربا باز نمیشه, بگیرمش زیر آب گرم !!

 

طنز نوشته

 

سلامتیه اونایی که خودشون سنی ندارن

ولی روزگار دلشونو پیر کرده …

 

طنز نوشته

 

گفت:اینقدر سیگار نکش میمیری

گفتم:اگه نکشم میمیرم

گفت:اگه بکشی با درد میمیری

گفتم:اگه نکشم از درد میمیرم

گفت:هوای دودی جلوی درد رو نمیگیره

گفتم:هوای صاف جلوی مرگو میگیره؟

یه کم نگاهم کرد و گفت : بکش …..

 

طنز نوشته

 

یکی از بدترین لحظه های زندگی وقتیه که فیلم رقصیدنت رو توی جمع نگاه می کنی

 

طنز نوشته

 

به دوستم گفتم سه بار پشت سر هم بگو

سه سیر سرشیر سه شیشه شیر !

نامبرده حدود یک ساعته لکنت زبون گرفته ! :) )

 

طنز نوشته

 

تا حالا دقت کردین

وقتی یه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه

تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته؟!!!

 

طنز نوشته

 

مهندس کیست؟

در واقع “مهندس” به کسی میگن:

که تو کاری تخصص داره و کاری رو به خوبی انجام میده.

… همین کلمه ی “مهندس” با حفظ سِمت,

به کسایی که تو یه کاری گند میزنه هم گفته میشه.

بعد در جای دیگه ممکنه “مهندس” در قالب یک اسم اشاره,

به کسی که اسمشو نمی دونیم هم استفاده بشه.

همچنین اگه همین کلمه ی “مهندس” خوب ادا شه,

میتونه در حکم فحش هم باشه

 

طنز نوشته

 

آدﻡ ﻫﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻴﺴﺘﻦ ﻣﻴﺮﻥ

ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻦ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻥ . . .

[ 1 فروردين 1388برچسب:, ] [ 18:50 ] [ no name ]
[ ]

راه های شناخت خداوند

 راههایی كه انسان می‌تواند خدا را بشناسد و به مقصد برسد زیاد است. برخی از آن راهها، راه عقل و استدلال است، در این راه، انسان با منطق و استدلال ثابت می‌كند كه این جهان آفریننده‌ای حكیم، دانا و توانا دارد، دلیل‌های عقلی متنوع و گوناگون هستند، یكی از آن‌ها برهان نظم است. وقتی ما به این جهان پهناور و بزرگ نگاه می‌كنیم می بینیم كه در همة پدیده‌ها از كوچك‌ترین ذرّه یعنی اتم گرفته تا بزرگ‌ترین آفریده‌ها یعنی كهكشانها، یك نظم و دقت بسیار بالایی به كار رفته و همه چیز حساب شده است؛ نیز می‌دانیم كه هیچ نظمی وجود ندارد مگر این كه كسی آن را برقرار كرده باشد. هیچ نظمی امكان ندارد به خودی خود به وجود آمده باشد و یا موجودِ بی‌عقل و شعوری آن را ایجاد كرده باشد.
یك راه دیگر و بسیار آسان برای بهتر شناختن خداوند این است كه انسان به موجوداتی كه آفریده است بیشتر فكر كند، مثلاً در خلقت خودش فكر كند، همان طور كه می‌دانیم آغاز آفرینش انسان از خاك است؛ با این توضیح كه گیاهان مولكول‌های مورد نیاز خود را از خاك گرفته و در خود جذب می‌كند آنگاه حیوانات گیاهان را می‌خورند و سپس انسان از گوشت حیوانات و نیز از گیاهان استفاده می‌كند، همین مواد در بدن انسان تبدیل به نطفه می‌گردد و بعد خداوند آن را تبدیل به خون و گوشت و استخوان می‌كند. وقتی آفرینش او كامل شد خداوند از روح خود در او می‌دمد و انسان به دنیا می‌آید. از سوی دیگر وقتی ما در بدن خود دقّت می‌كنیم می‌بینیم هر چیز برای هدفی معیّن آفریده شده است، حتّی گودی كف پای انسان برای كاری ساخته شده است و در همة اجزای بدن نظم و دقّت و هدف وجود دارد، حال چطور ممكن است این همه نظم و محاسبه بی‌هدف بوده، خالقی نداشته و برای كاری و هدفی ساخته نشده باشد؟!
قرآن در آیات بسیاری به ما سفارش می‌كند كه دربارة جهان خلقت بیندیشیم تا به وجود خدا بیشتر پی ببریم و خدا را بهتر بشناسیم تا علاقه‌مان نسبت به او بیشتر شود، مانند آیه‌ای كه می‌فرماید: «در خلقت زمین و آسمان و به وجود آمدن شب و روز بیندیشید و در این كه می‌بینید كشتی‌ها (با این عظمت و سنگینی) در روی آب‌ها به حركت در می‌آیند و این كه خداوند از آسمان باران را فرود می‌آورد و زمین مرده را زنده می‌كند و حیوانات زیادی در زمین خلق نموده است فكر كنید، همة اینها نشانة وجود خداوند است.[1] اگر عقل را به كار اندازیم و چشم دل را باز كنیم به وجود خداوند پی می‌بریم و عظمت او را بهتر درك می‌كنیم و از نعمت‌های فراوان و بی‌شماری كه به ما داده است خشنود شده و شكرگذار او می‌شویم.
راه دیگر برای شناخت خداوند راه فطرت است. انسان وقتی به قلب و دلِ خودش نگاه می‌كند می‌بیند كه نمی‌تواند وجود خدا را انكار كند و خواهی نخواهی خدا را باور دارد و دلش به وجود او گواهی می‌دهد، مانند آن شخص كافری كه از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال كرد: خدا را چگونه باور كنم؟ امام ـ علیه السلام ـ در جواب فرمود: آیا تا به حال سوار كشتی شده‌ای؟ مرد گفت: آری. امام فرمودند: آیا شده است كه كشتی دچار طوفان شود و در حال غرق شدن باشد؟ عرض كرد آری. امام ـ علیه السلام ـ فرمود: در آن لحظه كه دستت از همه جا كوتاه بود چه حالی داشتی؟ گفت: در ته دلم احساس می‌كردم كه یك قدرتی هست كه بالاتر از هرقدرتی است و یك كسی هست كه بتواند دستم را بگیرد و مرا نجات دهد و در دلم به آن نیرو امید داشتم. امام ـ علیه السلام ـ فرمود: همان قدرت و نیرویی كه در دلت به آن امید داشتی كه می‌تواند همه كار بكند خداوند است. قرآن نیز به گونه‌ای زیبا همین حقیقت را به تصویر می‌كشد: «هنگامی كه سوار بر كشتی شوند، خدا را با اخلاص می‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌كنند)؛ امّا هنگامی كه خدا آنان را به خشكی رساند و نجات داد، باز مشرك می‌شوند.[2] سعادت دنیا و آخرت انسان در گرو آن است كه انسان خدا را بشناسد و با شناختن یا نشناختن خدا مسیر زندگی انسان كلّاً عوض می‌شود، جا دارد كه بیشتر بحث شود و مطالعة بیشتر و عمیق‌تری صورت گیرد و برای همین جهت كتاب چیز جالب و شیرین و ساده برای مطالعه معرفی می­گردد.
1ـ آفریدگار جهان. آیت الله مكارم شیرازی.
2ـ خدا را چگونه بشناسیم، آیت الله مكارم شیرازی.
3ـ راه خداشناسی، آیت الله جعفر سبحانی.
4ـ بهترین راه شناخت خدا، محمد محمدی ری‌شهری.

[ 1 فروردين 1388برچسب:, ] [ 18:50 ] [ no name ]
[ ]

به مرد بودن افتخار باید کرد

- همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می‌شود.
2- مدت زمان مكالمه‌ی تلفنی شما حداكثر30 ثانیه است.
3- برای یك مسافرت یك هفته ای تنها یك ساك كوچك دستی نیاز دارید.
4- در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌كنید.
5- دوستان شما توجهی به كاهش یا افزایش وزن شما ندارند.
6- جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست.
7- لازم نیست كیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بكشید.
8- ظرف مدت 10دقیقه می‌توانید حمام كنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید.
9- همكارانتان نمی‌توانند اشك شما را در بیاورند.
10- اگر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی‌گیرد.

[ 1 فروردين 1388برچسب:, ] [ 18:50 ] [ no name ]
[ ]

حجامت چیست؟

حجامت

حجامت یا کوزه انداختن تر به یک روش درمانی سنتی عربی و همچنین طب سنتی ایرانی و طب اسلامی گفته می‌شود که بر گرفته از روش قدیمتر کاپینگ تر است. در طب سنتی کاپینگ به معنی ایجاد خلا بر روی نقاط خاصی از پوست بدن به وسیله‌ای همچون بادکش اطلاق می‌شود که برای رسیدن به اثرات درمانی خاصی انجام می‌شود. در حجامت یا کاپینگ خیس قبل از ایجاد خلاء خراشهایی روی سطح پوست ایجاد می‌شود تا ایجاد خلا منجر به خروج خون از بدن شود. کاپینگ از روشهای باستانی درمان است که علاوه بر چین در یونان نیز توسط بقراط به عنوان یک روش درمانی ذکر شده است. کاپینگ تر علاوه بر دنیای اسلام در اروپا نیز تا قرن ۱۸ مورد استفاده بوده ولی با فراگیر شدن طب تجربی و مهجور شدن تئوری اخلاط چهارگانه این روش نیز به تدریج مهجور شده است. امروزه در کشورهای عربی و مسلمان حجامت مقبولیت بیشتری دارد. مقبولیت حجامت در میان مسلمانان ناشی از حدیثهایی است که از پیامبر اسلام در توصیه به حجامت نقل شده است. در طب سنتی ایرانی و طب اسلامی حجامت به عنوان رکن درمان به حساب می‌آید، اما با فراگیر شدن طب تجربی در برخی جوامع اسلامی این روش در این کشورها نیز تقریبا مهجور شد. در ایران به دلیل عدم اثبات تجربی مفید بودن حجامت و خطرات بالقوهٔ آن از قبیل انتقال عفونت، خطر خونریزی و... معاونت درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورخ ۲۳ شهریور ۱۳۷۷ انجام حجامت توسط پزشکان در مطب‌ها را ممنوع نمود که این بخشنامه به دلیل مغایرت با شرع بر اساس نظر فقهی شورای نگهبان با حکم دیوان عدالت اداری در ۱۷ تیر ۱۳۸۰ لغو شد. در حال حاضر وزارت بهداشت ایران سیاست حمایت و گسترش حجامت را به عنوان جزئی از طب سنتی و اسلامی ایران مورد نظر قرار داده است.

با این حال بسیاری از پزشکان طب تجربی حجامت را به عنوان روش درمانی قبول ندارند. دکتر ایرج فاضل در این مورد گفته است: امروز حجامت هیچ پایه و اساس علمی ندارد و کسانی که آن را ترویج می‌کنند، قصد سوءاستفاده دارند و باید از فعالیتشان جلوگیری شود... مردم اگر اقدام به حجامت می‌کنند، باید عواقب احتمالی آن از جمله ابتلا به هپاتیت، ایدز و دیگر بیماری‌های عفونی را نیز بپذیرند. سازمان انتقال خون ایران از دریافت خون افراد حجامت‌کننده تا یک سال پس از حجامت به علت احتمال انتقال بیماریهای منتقله از خون که در حجامت‌هایی که بدون رعایت مسائل بهداشتی انجام شده است، خودداری می‌کند.

با این حال مؤسسه تحقیقات حجامت ایران اعتقاد دارد ریشه مخالفت بعضی پزشکان بی‌اطلاعی آنها از ویژگی‌های درمانی حجامت است و حجامت می تواند یک روش درمانی موافق با فرهنگ اسلامی و بدون عوارض جانبی و فراگیر است و بخش عمده‌ای از مشکلات درمانی را می توان با حجامت درمان کرد.

تاریخچه

استفاده از حیوانات برای ایجاد اثر مکشی روی پوست جزو اولین روشهای ابداعی بشر در امر درمان است. ساده‌ترین کاربرد آن مکش چرک یا سم و نیش حیوانات بوده است. شواهد این نوع کاپینگ در تمامی نقاط جهان یافت شده است. اما قدیمی‌ترین شواهد مستند مبنی بر استفاده از کاپینگ در پزشکی به مصر باستان (۱۵۰۰ قبل میلاد) باز می‌گردد. پس از آن شواهد این روش درمانی در نوشته‌های چینی در هزار سال قبل میلاد یافت شده است. کاپینگ به عنوان بخشی از طب سنتی چین و در قلمرو طب سوزنی امروزه نیز کاربرد دارد. در قرن هفتم قبل میلاد در لوحه‌های خط میخی یافت شده از امپراطوری آشور نیز از کاپینگ یاد شده است و پس از آن بقراط در قرن پنجم قبل از میلاد از این روش درمانی نام برده است. قدمت کاپینگ در ایران به قبل ازاسلام می‌رسد. بهرام گور یکی ازپادشاهان ساسانی چون درمان بیماری خود را منحصر به این روش یافت دستور داد تااین درمان در ایران رایج گردد.براساس استنادات تاریخی این روش درمانی در دانشگاه جندی شاپور تدریس می‌شده است و ردپای فرهنگی آن در ادبیات کشور مشاهده می‌گردد. کاپینگ خیس یا حجامت در احادیث اسلام بسیار یاد شده و پیامبر اسلام حجامت را در کنار غسل و آیات قرآن از راههای شفای امت اسلام نامیده است. بعدها بسیاری از بزرگان طب سنتی ایران از حجامت به عنوان یکی از ارکان مهم درمانی ذکر کرده‌اند. محمد زکریای رازی در کتاب الحاوی، شیخ الرئیس ابوعلی سینا درکتاب قانون در طب، سید اسماعیل جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی عقیلی خراسانی درکتاب خلاصه الحکمه فی مجمع الجوامع به شیوه گسترده‌ای پیرامون حجامت وکاربردآن دردرمان صحبت کرده‌اند واز حجامت برای درمان بیماری‌های فراگیر و مهمی مانند سکته قلبی؛ مالیخولیا؛ سردردهای میگرنی و بخشی از بیماری‌های پوستی بهره می‌گرفته‌اند.

حجامت و علم پزشکی

در منابع طب اسلامي و طب سنتی حجامت به عنوان یکی از ارکان درمان ذکرگردیده‌است. بوعلی سینا اعتقاد داشت علاوه بر خون، صفرا و سودا نیز از طریق حجامت قابل دفع است. گسترش انجام حجامت و خونگیری در طب اسلامی و غربی بر پایه طب اخلاطی که بیماریها را ناشی از اختلال در اخلاط چهارگانه بدن یعنی خون، بلغم، صفرا و سودا می‌دانست است. بر این اساس بیماریهای ناشی از ازدیاد خون با حجامت درمان می‌شدند. استفاده از اخلاط چهارگانه برای توضیح و درمان بیماریها که به عنوان یکی از حیاتی‌ترین پایه‌های طب فرض می‌شد در قرن نوزدهم با انجام آزمایشات علمی و راهیابی روش علمی در طب کم کم به فراموشی سپرده شد. با این حال این نوع نگرش به بیماریها و درمان هنوز در قرن ۲۱ هم پیروانی دارد.

تحقیقات علمی کافی در مورد مفید بودن حجامت وجود ندارد. مطالعات غیر مستقل به خصوص در سالهای اخیر در ایران در مورد اثرات حجامت انجام شده است. در دانشگاه شهید بهشتی ایران درسال‌های ۱۳۷۱-۱۳۷۲ چند طرح پژوهشی پیرامون حجامت اجرا گردید که از آن جمله «مقایسه خون ورید و خون حجامت ازنظر فاکتورهای بیوشیمیایی»، «مقایسه مواضع حجامت با مسیر مریدیان‌های طب سوزنی»، «بررسی تاثیر حجامت بر بیماری‌های عصبی سردردهای میگرنی»، «جمع آوری منابع موجود در خصوص حجامت» به صورت پایان نامه دکتری برای پزشکان عمومی است. «بررسی اثر حجامت بر سروتونین خون» نیز پژوهشی دیگر است که در دانشگاه تهران در شرف انجام است

تحقیقات علمی

به طور کلی با توجه به وسعت فوائدی که برای حجامت ذکر می‌شود تحقیقات اندکی در مورد حجامت انجام شده است. مدافعین حجامت ادعا می‌کنند که حجامت درمان طیف گسترده‌ای از بیماریهای مختلف می‌باشد و حتی اثر در پیشگیری از بیماریها دارد. این بیماریها شامل چربی بالای خون، دردهای عضلانی، کمردرد، سردردهای عصبی و میگرنی، بیماری‌های پوستی شامل آکنه، پسوریازیس، حساسیت‌های دارویی، غذایی، فصلی، اعتیاد به مواد مخدر، عوارض بیماری‌های انسدادی عروق کرونر، عوارض بعد از یائسگی (منوپوز)، دردهای قاعدگی در زنان (دیسمنوره) و برخی بیماری‌های عفونی، هورمونی و غدد است. در مورد مفید بودن حجامت در بهبود این بیماریها هیچ تحقیق مستقلی تاکنون ارائه نشده‌است.

یکی از مشکلاتی که نتایج مطالعات انجام شده در مورد حجامت را کم ارزش می‌سازد عدم استفاده از روش درمانی مشابه در گروه کنترل است تا اثر تلقین (پلاسبو) در مطالعات حذف شوند.  لذا نتایج مثبت درمانی به دست آمده در مطالعات انجام شده را می‌توان به این اثر تلقین نسبت داد. به خصوص ایمان داشتن به روش درمانی در موثر بودن آن روش بسیار مهم است. لذا با توجه به باورهای دینی مسلمانان در مورد حجامت نتایج تحقیقات علمی در این مورد نیز می‌توانند ناشی از اثر تلقین باشند.

موسسه تحقیقات حجامت ایران نیز شروع به انجام طرح‌های تحقیقاتی زیادی در این زمینه کرده است  که برای نمونه حسين خيرانديش، رئيس انجمن تحقيقات حجامت ايران با اشاره به یک طرح تحقیقاتی در بیمارستان لقمان چنین ادعا نموده است که میزان کلسترول خون حجامت (در شرایطی که توسط متخصص این کار انجام شود) حدود ۵/۲ برابر خون وریدی می‌باشد و نیز میزان سموم موجود در خون در خون حجامت حدود ۲۳ برابر سموم موجود در خون وریدی می‌باشد.

بهترین زمان حجامت

حجامت با دو هدف اصلاح کمیت و اصلاح کیفیت خون انجام می شود: افرادی که دارای خون زیاد و درمعرض بیماری هایی مانند سکته و فشارخون هستند اقدام به حجامت می کنند.

 مناسب ترین زمان حجامت افراد برای اصلاح کمیت خون دوازدهم تا پانزدهم ماه قمری است، چرا که سیستم خون انسان به نیروی جاذبه ماه واکنش نشان می دهد و در این روزها خون رقیق تر در بدن جاری است و می توان آن را از راه حجامت دفع کرد.

 اگر هدف از حجامت اصلاح کیفیت خون و دفع مواد زائد خون باشد، بهترین زمان برای حجامت پانزدهم تا نوزدهم ماه قمری است، چرا که دراین زمان خون غلیظ تر بدن به سطح پوست می آید و می توان آن را دفع کرد.

قدمت 3300 ساله حجامت در جامعه بشری

 اگر به کتاب های تاریخی و طب های سنتی مراجعه کرده باشید، می بینید که احادیث و سفارش های ائمه معصوم (ع) در مدح انجام حجامت کم نیستند، ولی انجام حجامت فقط به دوره اسلام ختم نمی شود؛ بلکه یک درمان پیچیده ای است که قدیمی ترین سند موجود گواه بر انجام حجامت در 3300 سال قبل از میلاد مسیح در مقدونیه کشف شد که بعدها به یونان رخنه کرده و در آن زمان شاخص پزشک بودن، حجامت کردن و داشتن ابزار آن بوده است.

اوراق پاپیروس که از عصر باستان بدست آمده نیز نشان می دهد که حدود 2200 سال قبل از میلاد مسیح ،حجامت امری رایج بوده است.حتی بقراط که حدود 400 سال قبل از میلاد مسیح می زیسته است با روش های مختلف حجامت آشنا بوده است و در آثار خود به موارد استفاده و منع آن اشاره کرده است.

 در آثار جالینوس نیز مطالب متنوعی در مورد حجامت برجا مانده است. تمامی ‌بزرگان طب سنتی ایران از حجامت به عنوان یکی از ارکان مهم درمانی ذکــر کرده ‌اند. محــــمد زکریای رازی در کتاب «الحاوی» ، شیخ الرئیس ابوعلی سینا در کتاب «قانون در طب»، سید اسمـاعیل جرجانی در کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» و عقیلی خراسانی در کتاب «خلاصه‌الحکمه فی مجـــمع الجوامع» به شـیــــــوه گسترده ‌ای پیرامون حجامت و کاربرد آن در درمان صحبت کرده ‌اند و از حجامت برای درمان بیـــــــــماری‌های فراگیر و مهمی ‌مانند سکته قلبی ، مالیخولیا، سردرد های میگرنی و بخشی از بیماری‌های پوستی بهره می‌گرفته‌اند.

 تاکید پیامبر و امامان معصوم بر انجام حجامت

با ظهور اسلام، حجامت مورد تأیید و تأکید فراوان پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم علیهم السلام قرار گرفت و بیش از 600 روایت در مورد حجامت جمع آوری شده است. پیامبر اکرم (ص) در روایتی که در نهج الفصاحه آمده، پنج چیز را از سنت های پیامبران الهی معرفی کرده اند که عبارتند از : حیاء، حلم، حجامت، مسواک و عطر زدن.

در روایت دیگری امام علی علیه السلام می فرمایند: "ان الحجامه تصح البدن و تشد العقل." بدرستی که حجامت بدن را سالم و عقل را نیرومند می گرداند .

 رسول اکرم (صلی االله علیه و آله و سلم ) و ائمه‌اطهار علیهم السلام خود حجامت می‌کرده ‌اند و روش انجام آن را بیان فرموده‌اند و ویژگی‌‌های درمانی آن را برشمرده ‌اند. در این زمینه بیش از پانصد روایت مطرح است که در کتاب «حجامت از دیدگاه ‌اسلام» جمع آوری شده‌ است.

یکی از مهمترین روایاتی که در زمینه حجامت در منابع معتبر روایی ذکر شده و در ذیــــل آیه یک ســــوره‌ مبارکه «اسری» در تفسیر المیزان و برخی از تفاسیر دیگر آمده ‌است، حدیث زیر می‌باشد:

حضرت رسول اکرم(صلی االله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:

 «در شب معراج، وقتی که به آسمان هفتم صعود کردم، بر هیچ ملکی از ملائک گذر نکردم مگر اینکه گفتند یا محمد حجامت کن و امتت را به حجامت کردن امر بفرما.»

 با یک چنین نگاه وسیع و عمـــیق و روش درمانی همه سونگـر است که «علــــم طـــب در کنــــــــار علم دیـــــن» قرار می گیرد که ( العلم علمان علم الابدان و علم الادیان) و می داند که خداوند اول طبیب است و آنگاه پیامبران و خاتمشان رسول گرامی اسلام (ص) منتظر نمی ماند که جامعه بیمار شود و دســت نیاز به ســـوی او دراز کنـــد، قبل از بروز بیماری اقدام به پیشگیری دردهای جامعه می کند. با تعلیم خداوندی انسان را می شناسد و کلیه عوامل حاکـــم و مؤثـــر بر او را می دانــد. لذا برخی از دستــــوراتش از جمله توصیه های طبی برای همه انسانها و همه زمانهاست. بعضی از دستوراتــش برای سنی خاص یا جنس خاص یا فرد خاص یا فصــــل خاص صادر می شود.

 جایگاه حجامت در کتاب «قانون در طب»

 تمامی بزرگان طب سنتی ایران ازحجامت به عنوان یکی از ارکان مهم درمانی ذکر کرده اند. محمد زکریای رازی در کتاب «الحاوی»، شیخ الرئیس ابوعلی سینا در کتاب «قانون در طب»، سید اسماعیل جرجانی درکتاب «ذخیره خوارزمشاهی» ، عقیلی خراسانی درکتاب «خلاصه الحکمه فی مجمع الجوامع» و بسیاری دیگر از مشاهیر پزشکی طب سنتی و اسلامی به شیوه گسترده ای پیرامون حجامت و کاربرد آن دردرمان امراض صحبت کرده اند و از حجامت برای درمان بیماری های فراگیر و مهمی مانند  «سکته قلبی ، مالیخولیا ، سردردهای میگرنی و بخشی از بیماری های پوستی» بهره می گرفته اند. در طب اسلامی و منابع مذهبی نیز توصیه های فراوانی به انجام حجامت شده است.

 برخی از احادیث و روایات در مدح حجامت

پیامبرخدا (ص): «اگر خون درونتان به جوش می آید، حجامت کنید، چرا که خون، گاه ممکن است دردرون شخص ، طغیان کند و وی را بکشد.»

 همچنین پیامبر خدا (ص) در کلام دیگر فرمودند : «درد، سه چیز است و درمان نیز سه چیز . اما درد  عبارت است از : خون ، تلخه و بلغم . درمان خون حجامت است، درمان بلغم ، حمام است و داروی تلخه نیز راه رفتن.»

 امام حسن عسکری (ع)فرمودند: «پس از انجام حجامت، انار بخور ، اناری شیرین؛ چرا که خون را فرو می نشاند و خون را در درون ، تصفیه می کند.»

 امام صادق (ع) فرمودند: «بهترین چیزی که با آن به مداوا می پردازید ، حجامت کردن ، دوا را بر بینی ریختن ، حمام نمودن و حقنه کردن ( وارد کردن داروی مایع از طریق رکتوم ) است.»

 پیامبر (ص) فرمودند: «هر وقت خون یکی از شماها به جوش آمد ، حجامت کند ، که او را نمی کشد . سپس فرمود: کسی از اهل بیت خودم را نمی بینم که در آن اشکالی ببیند.»

 حضرت علی (ع) فرمودند: «همانا حجامت بدن را سالم و عقل را استوار می نماید.»

 پیامبر خدا (ص) فرمودند: «اگر در چیزی شفا باشد ، در تیغ حجام و در خوردن عسل است.»

 امام رضا ( ع ) فرمودند: «باید حجامت کردن بعد از خوردن غذا صورت گیرد ، چونکه وقتی انسان سیر شد، سپس حجامت کرد، خون جمع شده و بیماری خارج می گردد و اگر با شکم گرسنه کسی حجامت کند، خون خارج می شود ولی بیماری ( در بدن ) باقی می ماند.»

امام صادق (ع ) فرمودند : «حجامت کردن در سر موجب شفا و بهبودی هفت بیماری است : جنون ، خوره ( جذام ) ، پیسی ( کک و سفیدی در بدن )، خواب آلودگی ، درد دندان ، ضعف بینائی و سر درد شدید.»

 پیامبر ( ص ) فرمودند: «در حجامت کردن شفا و بهبودی از بیماری است.»

 امام صادق (ع ) فرمودند : «پیامبر خدا (ص) سه گونه حجامت می کرد: یکی حجامت در سر که آنرا " متقـدمه " می نامید و یکی بین دو کتف که آنرا " نافعه " می نامید و یکی بین دو کفــل ( ســــرین ) و بالای ران که آنــــرا " مغیثه " می نامید.»

 امام حسن عسگری ( ع ) فرمودند: «بعد از حجامت، انار شریرین بخور که ( جریان ) خون را آرام و آنرا تصفیه می کند.»

 رسول خدا (ص) فرمودند : «وقتی خون به هیجان آمد، حجامت کنید، چون خون وقتی به تردد و هیجان آمد، صاحبش را می کشد.»

 حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: «حجامت را در آخر روز بجا آورید.»

از حضرت امام على نقى (علیه السلام) منقول است که: «انار شیرین بعد از حجامت، خون را ساکن مى کند، خون اندرون را صاف مى کند.»

دعای قبل از حجامت

امام رضا علیه السلام براى حجامت دعاى خاصى ذکر فرموده‏اند. این مطلب اهمیت همراهى درمان روحى و دعا درمانى با درمان‏هاى جسمى در طب اسلامى را اثبات مى‏کند. متن دعا چنین است:

 وقتى خواستى حجامت کنى، چهار زانو جلوى حجّام بنشین و بگو: «اَعوذ بِالّلهِ الکَریم فى حِجامَتى مِنَ العَین فِى الدَّم وَ مِن کُلّ سوءِ وَ الاَعلالِ وَ الاَسقام وَ الاَوجاع وَ الاَمراض وَ اَسئَلُکَ العافِیةَ وَ المُعافاة وَ الشِّفاءِ مِن کُلّ داء.» یعنى: « در حجامت خود به خداوند کریم پناه مى‏برم از خونریزى و از هر ناراحتی ، علت ، سختى‏ و درد و مرضی و (خداوندا) از تو عافیت و اسباب عافیت و شفاى از هر بیمارى‏ را طلب مى‏کنم.»

 از مجموعه‏ احادیث و روایات برمى‏آید که حجامت باید در زمان سیرى انجام شود و انجام آن به هنگام گرسنگى مضرّ است. در این رابطه از امام صادق‏علیه السلام روایت شده که: « حجامت بعد از غذا خوردن باعث دفع عرق شده و قوّت ‏بخش بدن است.»

همچنین ایشان فرموده اند: « از حجامت در حال گرسنگى بپرهیزید.» و نیز فرمودند: « بعد از خوردن طعام ، با حجامت خون جمع مى‏شود و بیمارى دفع مى‏گردد. اما اگر قبل از خوردن غذا حجامت انجام شود، خون دفع می شود، ولى بیمارى در بدن مى‏ماند.»

بهترین تغذیه بعد از حجامت

امام رضا علیه السلام در رساله‏ى ذهبیّه، فرمایش مفصّلى در مورد خوراک بعد از حجامت دارند که قسمتى از آن را در اینجا مى‏آوریم:

« پس از استحمام باید موضع فصد و حجامت را به وسیله‏ى پارچه‏ى کرکى یا ابریشمى یا دستمال نخى که لطیف و نرم باشد، بپوشانید. بعد یک حبه از تِریاق اکبر (نام یک داروى قدیم) به اندازه‏ى ماش میل کنید. پس از حجامت و فصد، آب میوه بنوشید و اگر میوه نیست، شربت بالنگ مصرف کنید و در جایى که این امکانات وجود ندارد، بالنگ را زیر دندان بگیرید و روى آن جرعه‏اى آب نیم ‏گرم بنوشید. اما در فصل سرما باید سکنجبین عسلى استفاده شود که این شربت شما را از بیمارى‏هاى خطرناک لقوه، برص، بهق و جذام به اراده‏ى خداوند ایمن خواهد داشت.

امام رضا (ع): «سفارش مى‏کنم که پس از حجامت یا فصد، آب انار را با مکیدن آن بنوشید. مکیدن آب انار خون را زنده و تن را با نشاط خواهد ساخت. پس از حجامت و فصد ، از خوردن غذاهاى نمک‏دار تا مدت 3 ساعت بپرهیزید، چون اگر این پرهیز مراعات نشود، بعید نیست که انسان به بیمارى جرب دچار شود.»

 

 امام حسن عسکرى‏ علیه السلام مى‏فرماید: « بعد از حجامت انار شیرین میل کنید، چون انار خون را آرام مى‏کند و آن را در مسیر خود صاف مى‏گرداند.»

 پیامبر اکرم (ص): «جبرئیل چندان مرا به انجام حجامت دعوت کرد که پنداشتم گویی حجامت واجب است.»

توصیه های قبل از حجامت:

* با شکم گرسنه هیچ و قت حجامت نکنید

* ساعت قبل از حجامت سیگار مصرف نشود.

 * یک ساعت قبل از حجامت شربت آب انار، ساندیس انار ، عسل و مایعات فرا وان بنو شید. تذ کر ( البته نوشیدن زیاد به آن معنی نیست که بیش از معمول نیاز بدن مصرف شود چرا که در روایت ها اثرات منفی زیاد نو شیدن برابر اثرات پرخوری غیر مایعات بیان شده است(

 * از با تجربه بودن شخصی که می خواهد شما را حجامت کند اطمینان داشته باشید.

 *24ساعت قبل از حجامت نزدیکی ممنوع است

 * جهت استمداد از باری تعالی برای شفا گرفتن دعای هنگام حجامت که از امام هشتم (ع) منقول است را بخوانید .

 * انجام حجامت در روزهای 13 تا 27 ماه قمری مطلوب تر است.

 * حجامت متوالی با فاصله چند روز ممنوع است.

 * بانوان در هنگام عادت ماهیانه حجامت نکنند.

 * حجامت برای افراد بلغمی مزاج ممنوع و مضر است.

 * اطفالی که حجامت می شوند کمتر دچار عفونت و سر ما خورد گی و بیماری می شوند و مقاومت بدن انها در مقایسه با اطفال و نو جوانان حجامت نشده بسیار بیشتر است.

* قبل از حجامت حتما عینک را از چشم بردارید.

 آداب حجامت

از آنجا که حجامت از جمله توصیه های دینی است، لذا مانند بسیاری دیگر از آداب مذهبی جهت دستیابی به نتیجه بهتر مستلزم رعایت آداب و اصولی می باشد که آن می پردازیم.

*حجامت رو به قبله و به صورت چهار زانو انجام شود.

*حجامت کننده و حجامت شونده با وضو باشند و حجامت را با نام خداوند آغاز کنند.

* قبل از شروع حجامت حتماً آیه الکرسی تلاوت شود.

*دعای شریفی که در خصوص حجامت از امام علی بن موسی الرضا (ع) وارد شده است . خوانده شود .

*ذکر صلوات به هنگام حجامت فراموش نشود.

*در صورت امکان حجامت در روزها و زمانهای توصیه شده انجام شود.

* پزشک و بیمار هر دو به این نکته توجه داشته باشند که پزشک و عمل حجامت هر دو تنها وسیله ای برای شفای بیماری است. مسلماً شفای هر بیماری تنها به خواست و اراده خداوند متعالی انجام پذیر می باشد.

*بعد از انجام حجامت به فرد حجامت شونده تبریک گفته شود.

 * قبل و بعد از حجامت خوردن انار توصیه شده است. همچنین برای جبران ضعف احتمالی، نوشیدن شربتی از عسل در پس حجامت توصیه شده است.

 *حداقل تا 12 ساعت پس از انجام حجامت جهت جلوگیری از عفونت زخم، استحمام ممنوع می باشد.

*تا حدود 12 ساعت پس از انجام حجامت باید از خوردن ترشی، نمک و لبنیات پرهیز نمود.

* قبل از انجام حجامت حتماً عینک از روی چشم برداشته شود.

* نگاه کردن به خون اول حجامت ـ بر طبق احادیث ـ مستحب و باعث روشنی و جلای چشم می شود.

*حجامت خانمها در دوران قاعدگی و به خصوص در اواخر این دوره ممنوع می باشد.

 *تا 12 ساعت قبل و بعد از حجامت نزدیکی صورت نگیرد.

سن مناسب برای انجام حجامت

در طب سنتی، برخی حکما ـ از قبیل بوعلی سینا و جرجانی ـ حجامت را از دو تا 60 سالگی تجویز نموده اند. اما در طب اسلامی شروع حجامت جهت پیشگیری، از چهار ماهگی تجویز شده است. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) که در کتب گوناگون ـ از جمله استبصار جلد 1 صفحه 84 ـ وارد شده است، ایشان به حجامت نقره در اطفال بالای چهار ماه به فاصله هر ماه یکبار توصیه نموده اند و آثار فراوانی برای آن ذکر نموده اند.

همچنین در روایات اسلامی حدیثی مبنی بر عدم انجام حجامت در افراد کهنسال مشاهده نسده است . به عبارت دیگر حجامت محدودیت سنی ندارد .

 حضرت امام رضا (ع) در رساله ذهبیه حجامت را در بالغین متناسب با سن تجویز نموده اند. مثلاً حجامت برای فرد 40 ساله هر 40 روز یک مرتبه و برای فرد 60 ساله هر 60 روز یک بار تجویز شده است.

* این فواصل برای پیشگیری از بیماری ها توسط حجامت می باشد و فواصل مناسب جهت حجامت فرد بیمار باید توسط پزشک معالج تجویز شود.

* به تجربه ثابت شده است که حجامت در اطفال و کودکان موجب افزایش رشد قد و وزن، رفع لاغری، بی اشتهایی، ضعف ، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی و بالاخره کاهش اختلالات رفتاری و بیقراری و پرخاشگری در ایشان می شود .

*در کتب طب سنتی، جهت درمان زردی ( یرقان فیزیولوژیک ) چند خراش کوچک سطحی در لبه و پشت لاله گوش نوزاد تجویز شده است.

*در گذشته حجامت نقش واکسیناسیون فعلی را برای کودکان داشته است و مقاومت آنها در برابر بیماریها توسط حجامت زیاد می شده است. مثلاً رازی در کتاب « الجدری و الحصبه » از حجامت جهت واکسیناسیون افراد زیر 14 سال در برابر آبله نام برده است . عده ای نیز معتقدند حجامت در سنین بلوغ موجب کاهش پرخاشگری و سایر عوارض بلوغ می شود .

حرف آخر...

در مدح و تأثیرات انجام حجامت پزشکان، مسولان نظام سلامت کشور و ائمه اطهار نسبت به انجام این عمل مفید و درمانی سفارش های زیادی به گوشمان رسیده است، اما کم نیستند مراکزی که بدون رعایت هیچ یک از اصول بهداشتی و حتی بدون مجوز اقدام به انجام حجامت می کنند که این عمل برای بیماری که می خواهد از روش های درمانی سنتی به سلامتی دست پیدا کند نه تنها سلامتی به ارمغان نمی آورد، بلکه می تواند منشأ بیماری های فراوانی از قبیل ایدز، هپاتیت و انواع عفونت ها شود.

 در اصل باید برای حل این آسیب ها وزارت بهداشت با فرستادن بازرس برای نظارت بر نحوه فعالیت های این مراکز را ارزیابی کرده و باید به افراد داوطلب در درمان سنتی هم مراکز معتبر که زیر نظر سازمان بهداشت فعالیت می کنند را معرفی و به آنها نحوه رعایت بهداشت شخصی و عمومی را در این مراکز شناساند.

 

 

منبع:قم فردا

[ جمعه 6 تير 1393برچسب:, ] [ 19:30 ] [ no name ]
[ ]

چرا بايد حجاب داشته باشيم؟

پاسخ به يك سؤال
چرا بايد حجاب داشته باشيم؟ 
كلمه‌ي جحاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب و بيشتر استعمال اين كلمه به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي‌دهد كه پرده وسيله‌ي پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوششي حجاب نيست، آن پوششي حجاب ناميده مي‌شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد. 
براي پاسخ به اين سؤال كه چرا زنان بايد  حجاب داشته باشند ، با توجه به چند نكته تبيين مي‌گردد:

ابتدا آن كه حجاب در اسلام قانون است و اگر زني ادعاي داشتن دين اسللام را دارد بايد بداند در صورتي مشلمان است كه پاي‌بند به قوانين اسلامي باشد، زن مسلمان بايد بدون هيچ قيد و شرطي فرمان الهي را كه عاري از هرگونه اشتباهي است، بپذيرد چرا كه خداوند حافظ و حامي منافع آفريدگان خودش مي‌باشد. 
بسيار ديده‌ايد بيماراني را كه بدون هيچ قيد و شرطي تسليم طبيب خودشان مي‌شوند چرا كه پزشك به هر يك از آنها مي‌گويد، در صورتي به درمان مي‌پردازد كه در برابر دستوراتش تسليم باشند و البته اين نهايت دلسوزي طبيب را مي‌رساند زيرا سرپيچي از دستورات پزشك سلامت جان را به خطر مي‌اندازد و حتي گاهي منجر به مرگ مي‌شود. حال دقت نماييد كه سرپيچي از دستورات خداوند خطر ضلالت و گمراهي را به همراه دارد و گمراهان جايگاه بدي نزد خداوند خواهند داشت و اين همان معناي آيه 36 سوره‌ي احزاب است كه خداوند مي‌فرمايد:«وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا» هيچ مرد و زن باايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشند و هركس نافرماني خدا و رسولش را نمايد به گمراهي آشكاري گرفتار شده است. 
پس نكته‌ي بعدي آن است كه موضوع حجاب از دستورات الهي و واجبات و ضروريات دين اسلام مي‌باشد پس زن مسلمان نبايد از روي عمد و با آگاهي به اين موضوع منكر حجاب شود زيرا اين همان گمراهي آشكار است بلكه مؤمن واقعي كسي است كه وقتي از خدا و رسولش امري را شنيد مي‌گويد شنيدم و اطاعت كردم.1 و از نظر قلبي و عملي واقعاً تسليم است و البته به دنبال تفسيرات و توجيهات دل‌پسند و مردم‌پسند نيز نمي‌باشد و بدين‌گونه ثابت مي‌كند كه پيرو دين الهي و سنت پيامبر اكرم (ص) است. از ديگر نكات مهم اين است كه حجاب، سرچشمه‌ي كمال زن است ، در واقع اسلام حجاب را واجب نموده تا زمينه‌ي لازم براي رشد و كمال معنوي فراهم شود. 
حجاب به عنوان يك سراپرده‌ي مجلل شخصيت و قداست زن را دربرمي‌گيرد. آري حجاب چون صدفي گرانبهاست كه مرواريد شخصيت زن را در خود جاي مي‌دهد و نمي‌گذارد كه اين گوهر گرانبها در بازار داغ و پرمخاطره‌ي انسان‌هاي هوس‌ران به قيمت ارزان فروخته شود.
امام خميني(ره) در فرمايشات خود در معناي حجاب چنين مي‌فرمايد:«حجاب اسلامي يعني وقار، حجاب ساخته‌ي من فقيه و ديگران نيست، اين نصّ صريح قرآن است»
2
پس حجاب منشأ كمال زن است و به زنان حرمت و احترام مي‌بخشد، قرآن كريم پس از آن كه توصيه مي‌كند زنان خود را بپوشانند مي‌فرمايد:«ذلك أذي أن يغفرمن فلا يؤذين» يعني اين كار براي كساني كه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختيار مردان قرار نمي‌دهند، بهتر است و در نتيجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبكسر مي‌گردد.
3
بنابراين حجاب مانع آلوده شدن جامعه به فساد مي‌شود زيرا هنگامي كه زنان به صورت بدحجاب يا بي‌حجاب و گاهي نيمه‌پوشيده و نيمه عريان د رجامعه ظاهر شوند، بينندگان هرزه را به تحريك وامي‌دارند و اين تحريك زمينه‌ساز انواع و اقسام فسادهاي اجتمايع مي‌شود. امام صادق عليه‌السلام مي‌فرمايد:« نگاه تيري از نيرهاي شيطان است»
4
پس اين زنان هستند كه با رعايت حجاب نقشه‌هاي شياطين را خنثي و آنها را نااميد مي‌كنند و از سوي ديگر ميزان اميد به زندگي ، كار و تلاش، تحصيل و كسب فضايل در جوانان افزايش مي‌دهند و باعث ترقي و پيشرفت جامعه در عرصه هاي مختلف مي‌شوند، همان چيزي كه استعمار از آن هراس دارد. اما به راستي چرا استعمار از حجاب مي‌ترسد و هر ساله سرمايه‌ گذاري‌هاي فراواني مي‌كند تا حجاب را از جوامع اسلامي برگيرند و بي‌بند‌و باري را جايگزين آن سازند؟
براي پاسخ توجه شما را به قسمتي از برنامه‌هاي استعمار انگليس جلب مي‌نماييم:
بايد كوشش فراوان كرد تا زنان مسلمان را نسبت به امر حجاب بي‌ميل نمود و در عوض آنها را به بي‌حجابي و رها كردن چادر علاقه‌مند ساخت. بايد با دلايل و شواهد تاريخي ثابت كنيم كه حجاب و پوشش از دوران بني‌عباس متداول شده است و صددرصد مورد تأييد اسلام نيست... پس از آن كه با تبليغات وسيع حجاب از ميان رفت، مأموران ما وظيفه دارند كه جوانان را عشق‌بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان  عريان غيرمسلمان تشويق كنند . اين زنان بايد كاملاً بي ‌حجاب ظاهر شوند تا الگويي براي زنان باشند.5
در واقع حجاب چون سدي محكم در برابر تهاجمات فرهنگي استعمارگران قرار مي گيرد و نمي‌گذارد كه سيل وحشتناك تهاجمات شخصيت زن را با خود ببرد. هر چادري كه از سر يك زن مسلمان برداشته شود استعمار يك قدم به اهداف شوم خود نزديك‌تر مي‌شود . او سالهاست كه در فكر نابودي ارزشهاي ديني است چرا كه آنها را مانع رسيدن به اهداف پليد خود مي‌داند. از راههايي چون فروش محصولاتي از قبيل: لباس، لوازم آرايشي، وسايل غيرضروري منزل و... وارد مي‌شود كه اين يكي از حوادث ناگوار در طول اعصار گذشته تاكنون مي‌باشد كه اسارت فيزيكي و يا غيرفيزيكي انسان و به خصوص زنان در چنگال سرمايه داران، هوسبازان و حاكمان مستبد بوده و هست، اين ساارت گاهي در قالب جنگ‌هاب گرم و باسلاح جنگي و گاهي در قالب جنگ‌هاي نرو و سرد و با سلاح ابتذال و استخفاف بوده است. وجهع مشترك گذشته و تاريخ امروز، در عصر جاهليت كهنه و جاهليت جديد سوء استفاده و بهره‌كشي انسان از همنوع خود و ناديده انگاري كرامت انسان و داشتن نگاه ابزاري به او بوده است. 
دنياي امروز، مانند مستبدان كهنه‌كار ديروز و شياطين يهودي صفت، فرهنگ برهنگي را به بهانه ي آزادي اجتماعي زن و نه با هدف آزادي برا يزنان، بلكه براي بهره‌كشي‌هاي مضاعف آنان مدرنيته نموده و با استفاده از همه‌ي شيوه‌ها و يا ترويج مكتب لذت‌محوري و خوش‌محوري دختران و پسران را به صدها نوع انحراف از جمله: هوس‌راني، بي‌جحابي، بي‌قيدي، اعتياد و... آلوده نموده تا همچنان پايه‌هاي قدرتشان استوار بماند و تزلزلي در حكومت و حاكميتشان ايجاد نگردد. 
بنابراين نسل فرهيخته امروزي ايراني بايد هم‌چنان كه در برابر دسيسه‌هاي شيطاني اين صاحبان قدرت ايستاده است، با تمكين در برابر احكام اخلاقي و يا استفاده از فضيلت حياء و حجاب در برابر اين تهاجم و شبيخون فرهنگي نيز ايستادگي نمايد.
و نكته‌ي ديگر آن كه حجاب عامل تحكيم خانواده است، در اين رابطه به اين سخن گهربار حضرت رضا عليه‌السلام در پاسخ به يكي از پرسش‌هاي محمدبن‌سنان توجه نماييد:«نگاه كردن به موي زنان شوهردار و ديگر زنان به اين علت حرام شده است كه باعث تحريك مردها مي‌شود و اين تحريك به فساد و ارتكاب اعمال حرام و ناشايست مي‌انجامد و همچنين است چيزهايي كه به لحاظ تحريك كنندگي مانند مو باشد»6
در واقع سيستم روابط آزاد و بي‌حجابي اولاً موجب مي‌شود كه پسران تا جايي كه ممكن است از ازدواج و تشكيل خانواده سرباز زنند چون مي‌توانند به راحتي به لذت‌هاي نامشروع خود دست يابند و فقط هنگامي كه نيروهاي جواني و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستي مي‌نهد، اقدام به ازدواج كنند و در اين موقع زن را فقط براي فرزندزادن و احياناً براي خدمتكاري و كلفتي بخواهند و ثانياً پيوند ازدواجهاي موجود را سست مي‌كند و سبب مي‌گردد به جاي اينكه خانواده بر پايه‌ي يكك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك از زن و شوهر، همسر خود را عامل سعادت خود بداند برعكس به چشم رقيب و عامل سلب آزادي و محدوديت ببيند و چنان كه اصطلاح شده يكديگر را زندانيان بنامند. 
در پايان بيان مي‌كنيم كه فطرت انسان‌ها الهي است، پاكي و نيكويي را مي‌طلبد، حتي فطرت نيز مي‌خواهد حجاب وجود داشته باشد و تأثير اين دعوت دروني را در ميان اقوام و ملل مختلف جهان مي‌بينيم كه همه بي‌قيد و بند بودن و بي‌بندو باري را ناپسند مي‌دانند. پس حجاب نه تنها مانع براي زن نيست بلكه به وي شخصيت مي‌بخشد و از هوس و طمع آنان كه دلشان بيمار است در امان مي‌دارد و جايگاه زن در اسلام بسيار ارزنده و در عين حال حساس و سازنده است و او مي‌تواند با الگو گرفتن از برترين زنان پاكدامن عالم و اطاعت از فرامين خداوند (نه هواهاي نفساني و دل‌بخواهها) تربيت‌كننده نسلي موفق باشد. 
حفظ حجاب موجب آرامش و سكونت و استحكتم خانواده و جامعه مي‌شود و بي‌حجابي، موجب اضطراب و تزلزل و ناپاكي خانواده و جامعه مي‌گردد. 
به اميد آنكه جامعه‌ي شيعي ايراني با تربيت انسان هاي پاك و با حيا و با حجاب، توطئه‌هاي انسان برانداز هوس‌راني و شهوت‌پرستي و لذت‌خواهي دشمنان را د رهم شكنند و با سلاح تقوي و ديانت و حكمت زمينه‌هاي ظهور امام خوبان و امام خوبي ها حضرت بقيه‌الله‌ عليه‌السلام را فراهم سازند.
[ پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, ] [ 18:42 ] [ no name ]
[ ]

هنجار های اجتماعی

هنجارهای اجتماعی ،رفتارهای معینی هستند که بر اساس ارزشهای اجتماعی قرار دارند.ارزشهای اجتماعی به تدریج بصورت هنجارهای اجتماعی در می آیند وبا رعایت کردن آنها جامعه انتظام پیدا می کند.هنجارهای اجتماعی شیوه های رفتاری معینی است که درگروه یا جامعه متداول است وفرد در جریان زندگی خود آن را می آموزد ،به کار می بندد ونیز انتظاردارد که دیگر افراد گروه یا جامعه آن را انجام دهند.مثلاً شیوه حرف زدن با افراد ،سلام کردن ،احترام کردن،دست دادن جزئی از قواعد و آدابی است که افراد از طریق تعلیم و تربیت فرا می گیرند و به کار می بندند و افراد دیگر را هم در اجرای این هنجارها تحت کنترل قرار می دهند. 
اگر کسی هنجار جامعه یا گروه را رعایت نکند مورد سرزنش و حتی مجازات قرار می گیرد.مثلاً تعارف کردن یکی از هنجارهای جامعه ماست.همه وقتی می خواهیم از در کلاس خارج شویم یا اینکه به سالن غذاخوری برویم به هم تعارف می کنیم و در خروج از کلاس یا رفتن به سالن غذاخوری ،حق تقدم با بزرگتر است.اجرای این رسم اخلاقی رضایت ما را جلب می کند.رعایت کردن هنجار جامعه تنها ناشی از وجود پاداش یا مجازات نیست.ما در اجرای این هنجارها و قواعد نیاز به تذکر دیگران نداریم.این قواعد نزاکت جزئی از وجود ماست و به نحوی با آن آشنا هستیم و خود را موظف به اجرای آن می دانیم که به کار نبستن آنها در مواردی ما را دچار احساس گناه می کند.به عبارت دیگر افراد در صورت تخلف از هنجارهای گروهی خود را مجازات می کنند. 
رعایت کردن هنجار اجتماعی یا سازگاری همنوائی با جامعه است.در بسیاری از موارد همنوایی بر اساس تمایل و خواست و دلبستگی فرد است و گاه بر اساس اجبار اجتماعی صورت می گیرد.افراد از همان آغاز کودکی و تشکیل شخصیت از طریق خانواده ،پدر و مادر ،خواهران،برادران بزرگتر،دوستان و خویشاوندان خود به تدریج هنجارهای اجتماعی را فرا می گیرند و آنرا جزئی از شخصیت خود می سازند و می آموزند آنچه را که هنجار اجتماعی است به کار بندند و آنچه را که خلاف هنجار اجتماعی است به کار نبندند. 
پاره ای از مهمترین هنجارهای جامعه عبارتند از: 

  • رسم اجتماعی:رفتارهایی اند که در آغاز برای رفع نیازهای اجتماعی انسان بوجود می آیند و بر اثر تکرار در طول زمان بتدریج به صورت ثابت در می آیند.

 

  • میثاق اجتماعی:رسمی است که بر اثر وضعیت خاصی بوسیله بخشی از افراد جامعه بر قرار می شود و با هم عهد و پیمان می بندند که در امر خاصی بطور متحد اقدام کنند.

 

  • تشریفات اجتماعی:مانند آداب پذیرایی از میهمانان در جشن های بزرگ.

 

  • شعائر اجتماعی:تشریفات اجتماعی خاصی که دارای قدمت و اهمیت زیادی است.

 

  • آداب اجتماعی:مانند آداب غذا خوردن که به منظور خوشایند دیگران انجام می گیرد.

 

  • شیوه های قومی:رسمی که در میان گروه خاصی از مردم که دارای فرهنگ یا خرده فرهنگ مشترکی اند وجود دارد.

 

  • قوانین اجتماعی:قوانینی که بر اساس آگاهی قبلی در مجلس قانون گذاری وضع می شوند و برای نقض آنها نیز مجازاتهایی پیش بینی شده است.

 

  • اخلاق اجتماعی:رسم اجتماعی که دارای اهمیت زیادی است و جامعه نقض آنرا زشت و ناپسند می داند.

 

  • مقررات اجتماعی:قوانین خاصی است که جامعه با آگاهی قبلی وضع می کند .این قوانین کلیت ندارد و به گروه خاصی مربوط می باشد،مانند قوانین راهنمایی و رانندگی.
[ پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, ] [ 18:38 ] [ no name ]
[ ]

دلیل شکاف نسل ها

خانواده های کوچک در خانه های قوطی کبریتی، پیامد صنعتی شدن جوامع و در نتیجه دور افتادن از سنت های بر جای مانده از نسل های پیشین است که متاسفانه این آداب و رسوم همچنان در حال کم رنگ تر شدن است.

به گزارش خبرنگار مهر، معمولا یک نوع اختلاف نظر و تفاوت نگرش بین فرزندان و والدین در خانواده ‌ها وجود دارد که بخشی از این اختلاف نظرها به توقعات دو طرف باز می ‌گردد.

به گفته کارشناسان این توقعات باعث چالش بین دو طرف می ‌شود و این پدیده، عاملی برای ایجاد شکاف بین نسل ‌ها می شود.

متاسفانه ، سرعت و شتاب جوامع در مسیر توسعه یافتگی، باعث شده که آنچه از آن به عنوان فرهنگ و رسوم یاد می شود، به فراموشی سپرده شود و همین امر منجر به ایجاد شکاف عمیق "بین نسلی" شده است.

دور افتادن نسل امروز از عقاید و افکار نسل گذشته، پایه های خانواده های سنتی و اصیل را متزلزل کرده و این نکته ای است که جامعه شناسان و اندیشمندان علوم اجتماعی بر آن تاکید نموده و حساسیت خاصی بر روی آن دارند.  

موضوع دیگر اینکه ، سیر تحول جامعه رو به پیشرفت است و نسل‌ های نو با یک نگاه آرمان گرایانه به جامعه و مسائل نگاه می ‌کنند، راه کارهای جدید را راحت می ‌پذیرند و به دنبالش هستند. در حالی که نسل‌ های قبلی در مقطعی قرار دارند که یک نگرش محافظه کارانه در رفتار آنان شکل گرفته و خود به خود یک نسل مدافع و حافظ همه چیز می ‌شود و یک نسل می‌ خواهد آن را تغییر دهد و بهتر آن را ارائه دهد و این خود باعث تفاوت دیدگاه ‌ها و نگرش می‌ شود.

پیرامون شکاف نسل ‌ها بحث‌ های نظری و عینی وجود دارد. بحث ‌های نظری همان مباحث کلی است و تا حدی واقعیت عینی ندارد و یک الگویی است که روی واقعیت عینی تحلیل می ‌کند. در بحث نظری روی بایدها و نبایدها روی مسائل ارزشی، حقانیت آن باید بحث شود که جزء بحث نظری است. ما وقتی می‌ گوییم شکاف نسل‌ ها، شکاف از چه چیزی؟ از مرجعیت ، از فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... همه قابل طرح است.

شکاف بین نسل‌ ها با فاصله بین نسل ‌ها فرق می‌ کند. فاصله بین نسل ‌ها وجود داشته است. در گذشته مجبور بودند از یک فرهنگ اصیل و سنتی پیروی کنند و این باعث ایجاد فاصله می ‌شد ولی در حال حاضر از آن فرهنگ اصیل و سنتی فاصله گرفته وبه عقاید مشخص خود رجوع می‌ کنند بنابراین به دلیل تفاوت نسلها دو دیدگاه و دو آرمان ایجاد شده و این باعث شکاف بین آنها شده است.

به گفته جامعه شناسان شکاف بین نسل‌ها وجود دارد و این امر باید در عرصه‌ های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی مورد بررسی قرار گیرد و پس از علت یابی راهکار ارائه شود .

اختلاف فرهنگی و فکری در خانواده ها و عدم آموزش دقیق و به موقع آموزه های دینی باعث شده است که دختران به جای خانه به بیرون پناه بیاورند. قریب به اتفاق دختران فراری، علت فرار از منزل را اختلافات فکری و فرهنگی با والدین عنوان کرده و در خانواده ، با از هم گسیختگی فرهنگی و یا شکاف فرهنگی مواجه هستند.

یک جامعه شناس در این خصوص می گوید: والدین توجه کنند که نسل جدید، خواسته ها و ایده آل های متفاوتی با پدر و مادرشان دارند. اگر والدین بخواهند فرزندان خود را مثل خودشان تربیت کنند، دو نسل از جامعه عقب خواهند بود و به همین دلیل نخواهند توانست با جامعه تعامل متناسبی داشته باشند.

علیزاده تاکید می کند: خانواده ها به خصوص والدین باید شرایط زمان و اجتماع را درک کرده و ضمن حفظ اصول و ارزش های انسانی و بنیادی تاجایی که منع شرعی و قانونی ندارد به فرزندان خود اجازه فعالیت دهند.

وی ادامه می دهد : اگر به آموزه های دینی توجه نشود و به مرور زمان آگاهی ها و آموزش های لازم به کودکان ارائه نشود، آن ها در تعامل با خانواده و جامعه دچار مشکل شده و با از هم گسیختگی فرهنگی مواجه خواهند شد.

دخترانی که در خانواده با اختلاف فرهنگی و فکری مواجه شده و دیگر آنجا را امن احساس نکنند، ناچار به بیرون از این مامن پناه می آورند که غالبا با اشرار مواجه شده و مورد قاچاق قرار می گیرند.

بهترین تکیه گاه و مامن برای فرزندان بخصوص دختران محیط خانواده و والدینشان هستند و مطمئن باشند که در هیچ جایی دلسوز تر از خانواده خود نمی یابند .

دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی معتقد است: برای قاچاق دختران باندهایی وجود دارند که سعی می کنند خود را به محل حضور دختران مثل آرایشگاه نزدیک کرده و با آنان درد دل می کنند و هنگامی که متوجه می شوند آنان در خانواده با مشکل مواجه هستند با محبت و مهربانی، حتی پول آرایشگاه آنان را نیز حساب می کنند، پس از مدتی آنان را به خانه های خود دعوت کرده و کمک های بلاعوض می نمایند؛ و در نهایت دختران را اغفال کرده و به خارج از کشور انتقال می دهند.

وی در خصوص شکاف میان نسلها متذکر می شود: در حال حاضر شکافی که میان فرزندان و والدین بدلیل تفاوت دیدگاهها و تفکرات ایجاد شده باعث می شود آنان روز به روز از یکدیگر دور شوند و چنانچه در خانواده ها محیط امن و سالم نباشد، دختران به ناچار به مراکزی غیر از خانه پناه می برند و در این شرایط دچار آسیبهای مختلفی خواهند شد .

این آسیب شناس اجتماعی و متخصص علوم رفتاری ادامه می دهد: بدون وجود شرایط اقتصادی، فرهنگی و امنیتی مناسب در جامعه امنیت فرد تامین نمی شود البته این امر به معنای تبرئه سارقان نیست اما این وظیفه مسئولان است که وضعیت معیشتی و امنیتی مردم را بهبود بخشند درغیر این صورت شاهد وقوع اتفاقات و حوادث زیادی خواهیم بود.

ابهری می گوید: مسئولان و برنامه ریزان جامعه باید با ارائه آموزشهای مناسب و دادن آگاهی به خانواده ها و فرزندان مانع افزایش فاصله میان آنها شوند و محیطی امن را برای زندگی راحت فرزندان در خانواده ها فراهم کنند  چرا که در آینده پیامدهای ناگوار این فاصله جبران پذیر نخواهد بود.

در اصل دهم قانون اساسی آمده است: "از آنجا که خانواده،واحدی بنیادی در جامعه اسلامی است، همه قوانین، مقررات و برنامه ریزی های مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد".

این اصل قانونی، نشان از قداست و اهمیت خانواده در جامعه ایرانی دارد و اینکه پایگاهی به نام خانواده هرگز نباید تضعیف و نابود شود.

[ پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, ] [ 18:37 ] [ no name ]
[ ]

هاپکیدو چیست؟

هاپکیدو چیست ؟


هنر رزمی هاپکیدو که از کشور کره جنوبی به وجود آمده است به عنوان یک هنر اصیل به جهان معرفی شده است این هنر رزمی تاریخچه بسیار طولانی دارد که با جستجودر سایت های جهانی هاپکیدو می توان آن را مطالعه نمود.
هنررزمی هاپکیدو از سه کلمه تشکیل شده است که عبارتند است از :

هاپ : هماهنگی با نیروی حریف یعنی اگزحریف به هرشکلی حمله ور شد می توان از نیروی اوبرعلیه خودش استفاده کرد

کی : به معنای قدرت ویا نیرو
دو : به معنی روش یا راه

د رمجموعه هاپکیدویعنی از نیروی خود حریف برعلیه خودش استفاده کردند .

این هنررزمی اصیل یکی از ورزشهای سنتی کره جنوبی می باشد

که با داشتن تکنیکهای دفاع شخصی پیشرفته نسبت به سبکهای دیگر برتری دارد , دفاع شخصی د رهاپکیدو به معنای آن نیست که اگر حریف یک ضربه زد ماسریع دفاع کرده وجواب اورا با ضربه بدهیم بلکه با رد کردن ضربه حریف وپیچ سریع وکرفتن مشت ویا لگد او تکنیک را اجرا می نمائیم .
بیشتر دفاع شخصی برروی نقاط عصبی واحساس بدن حریف زده می شود زیرا د ربدن انسان نقاط کشنده واحساس بسیار زیاد است وباید عین تمرین مواظب حرکات خود ویا حریف باشیم .
این هنر رزمی هم اکنون د ردانشگاهای نظامی ایران ود ریگان ویژه پلیس د رحال آموزش هستند وتمامی مسئولین از این هنر رزمی د رایران استقبال نموده اند واستاد نژند تنها فردی است که توانسته این حرکت بزرگ را برای ایران وایرانی انجام دهد د راین راه مسئولین نظامی د رکشور هر کدام به نوبه خود به این هنر رزمی کمک کردند وجا دارد در این جا از تمامی این عزیزان تشکر نمایم

 


 

هنر رزمی هاپکیدو یک سبک کره ای است که هم اکنون در کشور ایران به صورت رسمی تحت پوشش فدراسیون ورزش های رزمی جمهوری اسلامی ایران در حال فعا لیت می باشد .مسولیت این سبک در ایران بر عهده استاد سید مهدی نژند می باشد .همچنین ایشان از طرف فدراسیون جهانی هاپکیدو در کره به عنوان رئیس در خاور میانه انتخاب شده اند .


 

هاپکیدو قویترین هنر دفاع شخصی با کارایی بالا مانند:

قفل مفصل

شناخت نقاط عصبی و حساس بدن

اشنایی با اناتومی و ساختار بدن

دفاع شخصی ارتشهای جهان

مبارزات دست وپا میبا شد.

هاپکیدو مجموعه ای از تمام رشته های رزمی و نما یشی از قبیل :

 

جودوکشتیتکواندوبوکسکاراتهجوجیتسو

 

 

میباشد.که مبارزا تش در حال حاضر در کشور ما در شش استایل (بخش )بر گزارمیشود که به صورت زیر است :

1-فول کنتاکت:ضربات دست و پا به همراه دستکش و تمامی تجهیزات ایمنی به همراه فنون پر تابی همانندورزش سانشو

2- سمی کنتاکت:ضربات دست و پا بدون تجهیزات به همراه فنون جودو کشتی جو جیتسو-تسلیم کردنقفل کردن و.....

3-گراپلینگ:فنون کشتی و جودو و جو جیتسو بدون ضربات دست و پا به همراه فنون تسلیمی


4 -نمایش سلا ح سرد :یک نفر که امادگی لازم برای نمایش هر گونه سلاحی که با ان تمرین نمو ده است را دارا باشد میتواند در این بخش شرکت نماید.-مبارزات با سلاح سرد :با تجهیزات ایمنی و سلاح سرد تعبیه شده از طرف سبک.


6-نمایش دفاع شخصی :نفرات به صورت ازاد میتوانندیک گروه متشکل از هر چند نفر که بخوا هند نمایش دهند در این استایل نمایش دهند و امتیاز بگیرند .


تاریخچه هاپکیدو :

 

 


هاپکیدو در ابتدا در کشور کره و توسط بودائیان متعصب متولد گردید.



تکنیک های هاپکیدو در آغاز توسط افراد خانواده های سلطنتی و اشرافزادگان به عنوان راهی برای دفاع شخصی و حفظ امنیت فردی مورد استفاده قرار می گرفت. بر خلاف بسیاری دیگر از هنرهای رزمی، هاپکیدو به صورت کلی و عمومی تمرین نمی شده و یا شناخته شده نبوده است. یک استاد بزرگ رشته هاپکیدو Su-san نام داشته و به هنرآموزان این سبک رزمی را آموزش می داده است.


این تکنیک ها، در دوران انقراض سلطنت Imjinwae Ran مورد استفاده قرار می گرفته اند و در طول بسیاری از دوره های حکومتی محبوبیت داشته اند، اما با از بین رفتن قوانین بودائی و جایگزین شدن دوره کنفوسیوس در کره، این سبک، اندک اندک دوره سقوط را پیمود، زیرا کنفوسیوس به نیروی انضباط روحی و دانش بیش از نیروی جسمانی اهمیت می داد و بنابراین با ممنوع شدن آموزش این سبک به هنرجویان، اشرافزادگان و اساتید و خانواده های ثروتمند کره ای بدون اطلاع مقامات دولتی به آموزش و تمرین این رشته در خانه های خود می پرداختند.


سالها بعد، هاپکیدو توسط  پدر  این  رشته  یعنی چوی، (1986-1904) مجدداً به علاقمندان رشته های رزمی معرفی گردید.

والدین یانگ خیلی زود و در حالی که او تنها نه سال سن داشت از دنیا رفتند و سپس او زیر نظر استادی به نام Takeda نزدیک به چهل سال به تعلیم و آموزش هاپکیدو پرداخت. وشیبا که پایه گذار سبک آی کی دو محسوب می شود، از شاگردان Takeda بودند. سبک های هاپکیدو و آیکیدو هر دو نقاط تشابه بسیار زیادی با سبک جوجیتسو دارند، بنابراین Yong Sool Choi بعد از مرگ تاکدا به کره برگشت و شروع به آموختن هنرهای رزمی کره ای کرد. یکی از  شاگردان  Choi به نام Yi hanjae، بعد از پایان دوره تحصیل در مدرسه Choi، مدرسه ای تأسیس کرد و به آموزش هاپکیدو به جوانان پرداخت.



از آن زمان به بعد، سبک هاپکیدو تحت تأثیر هنرهای رزمی Tang Soo Do و Taekgon قرار گرفت.


امروزه، ارگان های دولتی، مدرسه های نظامی و ارتشی، به آموزش هاپکیدو به شاگردان خود می پردازد و در حال حاضر نزدیک به یک میلیون نفر در سراسر کره به این ورزش اشتغال دارند. در ایالات متحده آلمان، کانادا، اسپانیا، آرژانتین، مکزیک، برزیل، چین و فرانسه مدارس هاپکیدو به صورت جداگانه و رسمی به فعالیت مشغول هستند.


هاپکیدو HAP KI DO به معنای (( هماهنگی- توازن = HAP )) و (( انرژی یا روح معنوی و فکری= KI ))و ( راه و روش= DO) 

تمام افراد دارای کی (( KI )) ( نیروی یا انرژی) می باشند که از نفس ریشه می گیرد بنابراین تمرین تنفس عمیق یک جزء حیاتی و مهم هاپکیدو می باشد که باعث قویتر شدن جسم و روح ما می شوند و به ما کمک می کنند که نه تنها از خود در مقابل حملات مهاجمین محافظت کنیم بلکه بتوانیم خود را در برابر تفکر و اندیشه مسموم نیز مصون نگه داریم ، از این طریق هاپکیدو به عنوان یک هماهنگی ( تناسب و توازن) کلی عمل می کند و تاثیر دارد. هاپکیدو (( کی)) شما می باشد ( نیروی زیستی ، انرژی) و همه مردم دارای این نیرو و انرژی هستند . طبیعت ژرف و زمین مستحکم نیز دارای هماهنگی و توازن می باشد. هاپکیدو تنها برای افراد قوی نمی باشد، زنان و بچه ها و افراد مسن نیز می توانند آن را یاد بگیرند زیرا هاپکیدو یک هنر رزمی طبیعی می باشد. هاپکیدو اصل نظم و هماهنگی و توازن می باشد یک روش تقویت ذهن و جسم ، یک روش ترکیب نیروهای فیزیکی و روحی بطوریکه فرد می تواند به عنوان یک موجود بشری کاملاً کامل و یکپارچه ظاهر شود. این واژه در واقع بدین معانی می باشد : روش یا راه (DO) برای هارمونی توازن (HAP) انرژی یا روح معنوی (KI) سعی کنید همیشه از خشونت و پرخاشگری پرهیز کنید اما اگر کسی به شما چنگ بزند یا تلاش کند تا به شما حمله کند یا شما را مورد ضرب و شتم فیزیکی قرار دهد باید از این کلمات و معانی فراتر روید و تنها انتخابی که باقی می ماند این است که از خود دفاع کنید. هاپکیدو(هنر کره ای دفاع از خود) به عنوان یک سبک ملایم و نرم هنر رزمی در برابر سبکهای خشن و قوی که استفاده از نیرو و زور را در برابر نیرو بکار می برند و در نتیجه فقط به موضوع ساده تر اندازه و قدرت توجه می کنند در نظر گرفته می شود. کسی که ورزش هاپکیدو را انجام می دهد می تواند جریان انرژی و قدرت یک فرد مهاجم را به آرامی و با ملایمت منحرف کند یا مانع آن شود و این انحراف و تغییر مسیر به او اجازه می دهد که از نیروی مهاجم بر ضد خودش استفاده کند و منجر به شکست او شود. از طریق استفاده از فشار روی چندین مفصل اسکلتی و نقاط فشار، قدرت خیلی کمی برای غلبه بر یک حریف لازم می باشد هاپکیدو نه تنها حمله را هدایت و کنترل می کند بلکه آن را دوباره به طرف خود حمله کننده بر می گرداند و سپس با تکنیکهای تهاجمی که می توانند خشونت و شدت ضربات حریف را کنترل کنند ادامه می یابد و باعث می شوند که حریف نتواند اقدامات خصمانه بعدی را انجام دهد. فردی که به هاپکیدو آشنایی دارد و آن را تمرین می کند می تواند کنترل کامل مبارزه را در دست خود داشته باشد و باعث خنثی شدن تهاجم و ضربات حریف شود بدون اینکه لزومی باشد تا آسیب غیر قابل کنترل همانند آن چه که در بسیاری از سبکهای خشن مشاهده می شود وارد آورد . هاپکیدو باعث آمادگی کامل جسمانی می شود که بنوبه خود باعث ایجاد تعادل، وضعیت متناسب بدنی، قابلیت انعطاف، زمان بندی ، سرعت، هماهنگی عضلات نیروی مشترک و ازهمه مهمتر باعث ایجاد اعتماد از طریق نظم جسمانی و روحی می شود. هدف اصلی هاپکیدو البته سعادت و خیر کسی است که آن را انجام می دهد و نه تنها به مهارتهای دفاع از خود در آن تاکید می شود بلکه از آن مهمتر این است که بر رشد و توسعه شخصیت افراد نیز تاکید می شود . یک شخصیت کامل و جامع ، تنها اگر روح و روان در شرایط مناسب باشند، حاصل می شود . ادب و نزاکت ، احترام، فروتنی، وفاداری،بلند نظری و فداکاری و از خود گذشتگی نه تنها منشاء می باشند بلکه پاداشها و مزایای هاپکیدو نیزمی باشند

 

 


 

فلسفه هاپکیدو

یک ذهن سالم و یک بدن سالم برای داشتن یک زندگی سالم ضروری می باشند زمانی فیلسوفیچنین گفت " آموزش هاپکیدو تنها به آموزش تکنیکها محدود نمی شود بلکه می تواند باعث رشد و تقویت فرهنگ فیزیکی و روحی نیز بشود" هاپکیدو از طریق آموزش مساوی جسم و روح به رشد و توسعه بدن کمک می کند. توازن آموزش می تواند باعث ثبات و استحکام بیشتر خانواده و زندگی از طریق " دان جون" شود یعنی کنترل قلب و ششها. تکنیکهای پیچش و تغییر ناگهانی مفصل باعث تحریک اعصاب و متابولیسم (سوخت و ساز) کلی می شود و همچنین باعث متعادل ساختن فشار خون و اندامها می شود. یاد گیری و تمرین هاپکیدو می تواند باعث تاثیر انعطاف پذیری در کهن سالی شود. اوج نظم و فرهنگ روحی و معنوی "sun "نامیده می شود ( آرامش و متانت در یک حالت ذهنی کامل و صلح جویانه ) sun می تواند از طریق chung ( آرامش ذهنی) بدست آید. در هاپکیدو از طریق حرکت فیزیکی ( جسمانی) می توان به حالت chung رسید بنابراین از طریق حرکت فیزیکی می توان به حالت sun نیز دست یافت به عبارتی دیگر می توان یک حالت و شرایط روحی و روانی آرام و متمرکز راحتی در حین انجام حرکات قدرتمند و محکم هاپکیدو بدست آورد و آن را حفظ کرد. هاپکیدو صرفا یک ورزش رزمی نمی باشد بلکه یک روش زندگی و یک فلسفه زندگی می باشد. هنر جویان هاپکیدو باید سعی کنند تابه حالت sun دست یابند. وقتی شخصی به حالت sun دست می یابد می تواند یک عضو مفید و سازنده جامعه شود به همین دلیل هیچ محدودیت سنی در هاپکیدو وجود ندارد. برای هنر جویان جوانتر توسعه و رشد فیزیکی تاکید می شود در حالیکه در افراد مسن تر تاکید بر رشد و توسعه روحی روانی قرار می گیرد

[ پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, ] [ 18:33 ] [ no name ]
[ ]

دفاع شخصی

ورزشکار دفاع شخصی چیست ؟

 

آیا دفاع شخصی مبارزه تن به تن است ... .!

یکی از سئوالهایی که همواره بنده در کلاسهای آموزش دفاع شخصی از هنرجویانم میپرسم این است:

به نظر شما دفاع شخصی چه معنایی دارد؟

معمولا در تمام کلاسها جوابهایی مشابه به هم به من داده میشود که در اینجا به چند نمونه از این پاسخها اشاره میکنم

دفاع شخصی یعنی انهدام مهاجم برای دفاع از جان و مال

دفاع شخصی یعنی آسیب رساندن به مهاجم برای توقف حمله او

دفاع شخصی یعنی پیش دستی کردن در درگیری برای حفظ جان

دفاع شخصی یعنی تقابل به مثل در درگیری برای جلوگیری از آسیب دیدن

و پاسخهایی از این نمونه پاسخها ..

در واقع وقتی که به کلاسهای رشته های رزمی مختلف هم سر میزنیم متاسفانه در میان اساتید تکنیکهایی مشاهده میکنیم که بیانگر اینگونه افکار میباشند.افکاری که در آن همواره درگیری با منهدم شدن و آسیبهای جدی یکی از طرفین ختم میشود.

اما سئوالهایی که در اینجا پیش می آید که بنده همیشه بعد از پاسخ هنرجویانم این سئوال را از آنها میپرسم :

وقتی که شما در درگیری به مهاجم آسیب جدی رساندید و یا به کلی او را نابود ساختید تا از جان و مال و ناموس خود دفاع نمایید آیا میتوانید برای قاضی در دادگاه هم چنین استدلالهایی را بیاورید؟

آیا با کشته شدن مهاجم در واقع شما نوعی خود کشی غیر مستقیم انجام نداده اید؟

آیا با آسیب رساندن به مهاجم برای حفظ مال در واقع نوعی خسارت مالی جدی به خود وارد نکرده اید؟

آیا قاضی دادگاه و یا خانواده مقتول و یا شخص آسیب دیده از شما به دلیل اجرای خوب تکنیکهای منهدم کننده تشکر خواهند کرد؟

در واقع پاسخ به این سئوالها میتواند از بروز بسیاری از حوادث جلوگیری نماید.و این مسئله دقیقا همان چیزی است که معمولا در کلاسهای رزمی مورد توجه قرار نمیگیرد و همواره در کلیه رشته های رزمی بر این موضوع تکیه میشود که روش و طریقت ما بر اساس مروت و جوانموردی میباشد در حالی که اساتید بدون توجه به مسائلی که در بالا مطرح شد به آموزش تکنیکهایی میپردازند که به جز انهدام شخص هیچ چیز دیگری را دنبال نمیکند.

و این روزها با کمال تاسف به سبکها و تبلیغاتی برمیخوریم که در آنها به وضوح از جملاتی همانند تکنیکهای کشنده و دفاع شخصی کماندوها و رنجرها ... .  برمیخوریم در حالی که اینگونه تکنیکها فقط و فقط در شرایط جنگی و نظامی کارآمد میباشند و در واقع در جوامع قانونمند به مانند مواد مخدر و یا سلاح گرم میتوانند نابود کننده باشند.

وقتی که یک هنرجوی از همه جا بی خبر پا به یک کلاس رزمی میگذارد و با چنین تکنیکهای خطرناک و کشنده ای در روزهای اول روبرو میشود چه تضمینی وجود دارد که در همان روزها او با کسی درگیر نشود و در هرج و مرج درگیری از آن تکنیکها استفاده ننماید؟

در واقع در اینگونه کلاسها به نوعی درس جرم و جنایت تدریس میگردد.

حال سئوال اینجاست که چه باید کرد؟

مربی باید آموزش ببیند یا هنرجو ... ؟ شایدهم شفاف سازی شود دفاع شخصی چیست؟

در کتاب آموزش دفاع شخصی  درباره این مسئله مفصل توضیح داده شده.

دفاع شخصی فقط یک  ورزش  است

ویژگی آموزش دفاع شخصي ( تاكتيك سريع و تکنیک بالای قدرت ذهن )

[ پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, ] [ 18:15 ] [ no name ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد