چگونه عشق های بی هدف و دوستی های خیابانی را فراموش کنیم؟

عشق هاي بي هدف را چگونه فراموش کنيم؟

سوال یکی از بینندگان 


 خدا را شكر در خانواده‌اي بزرگ شدم كه نه مشكل مالي داريم و نه مشكل ظاهري و يا مشكل افت شخصيت خانوادگي دارم. و دليل رابطه‌ام هيچ كدام از اينها نيست. من پسري را دوست داشتم، به خاطر همين با وي رابطه دارم. و بخاطر عدم اجازه والدين قصد ازدواج هم نداريم. سوالم اين است كه، چه كنم اين رابطه زودتر تمام شود كه نه به من آسيب برساند و نه به ايشان؟

اينکه شما از مشکلات و کمبودهاي زمينه ساز ارتباطهاي بي هدف رنج نمي بريد بسيار خوشحاليم و به اين موضوع افتخار مي کنيم اما به هر حال کسي که قصد ابراز علاقه، عشق و دوست داشتن نسبت به فردي دارد، قبل از سرمايه گذاري عاطفي و احساسي، موقعيت را به طور دقيق ارزيابي مي کند و از راه مناسب و منطقي وارد مي شود مثلا اگر شما دچار بيماري قند باشيد از طرفي عاشق شيرني باشيد و دکتر شما را از خوردن منع کرده باشد، مي گوييد چون من علاقه دارم و عاشق شيريني هستم بايد آنرا بخورم؟ پس صرف عشق و علاقه که بسياري از روان شناسان عشق را نوع جنون و مريضي مي دانند نمي تواند رابطه پر ريسک شما را توجيه کند و بايد عشق و علاقه توسط منطق و عقل هم تأييد شود تا باعث نابودي نشود. اما در زير راهکارهاي فراموش کردن عشق هاي بي هدف و پاتولوژيک مطرح شده است اميد است با پشتکار هر چه تمام اين تکنيک ها را عملياتي کنيد:

?- سعي کنيد در بيرون هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عکس شماره تلفن و يادگاري هاي و... و آنها را محو کنيد.
?- افرادي که در وضعيت شما قرار دارند به هيچ وجه نقاط منفي و بدي ها و آسيب هايي که از طرف مقابل متحمل شدن را نمي بينند و به همين دليل علاقه و وابستگي آنها ثابت مي ماند . شما با تهيه ليستي از نقاط منفي ايشان و مشکلاتي که الان و بعد از ازدواج با ايشان براي شما ايجاد خواهد کرد را بنويسيد و هر روز مرور کنيد تا نگرشتان نسبت به ايشان منطقي تر شده و احساس ناراحتي و يا به عبارتي تنفر از ايشان ايجاد شود
?- درباره امتيازات اين جدايي و خوبي هاي جدا شدن از ايشان نيز با خود فکر کنيد و سعي کنيد با خوشحالي از اينکه با ايشان ازدواج نکرده ايد مطالبي را ياد داشت کنيد.
? - در حال حاضر به هيچ وجه اقدام به ازدواج نکنيد زيرا ممکن است انگيزه انتقام جويي و يا با هدف بهتر شدن وضعيت روحيتان و نه با هدف عشق و علاقه منطقي اين ازدواج صورت بگيرد پس سعي کنيد حداقل دوماه با انجام اين تکنيک ها افکار و تصاوير مربوط به ايشان را از ذهنتان پاک کنيد به حدي که اصلا تصوير ذهني ايشان را به خاطر نياوريد و بعد هم حتما با يک مشاوره براي کمک به يک ازدواج عاقلانه کمک بگيريد.
?- سعي کنيد بدون خود سرزنشي و مقايسه نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را فراموش نکنيد و با نوشتن و مرور و ناديده و بي ارزش نکردن آنها به آينده خوشبين و اميدوار باشيد.
?- انجام کارهايي مانند ورزش هاي دست جمعي ، تعاملات اجتماعي ، سرگرمي و تفريح و پرهيز از تنهايي بسيار مفيد هستند و شما حتما گزارش از حال قبل و بعد از اين تکنيک را بايد با دقت ارسال فرماييد.
?- ساعات و لحضاتي که شما ارتباط داشته ايد بسيار وسوسه برانگيز خواهند بود مانند معتادي که ترک کرده مکان و زمان هاي مصرف در روزهاي اوليه وسوسه انگيز بوده و ممکن است رفتاري مانند عصباني شدن و تحريک پذيري و يا رفتن به طرف مصرف زياد باشد بنابراين شما نيز بايد با تغيير موقعيت فيزيکي و سر گرم شدن به يک کاري که عمدا در اين ساعات در نظر خواهيد گرفت و با آرام سازي ذهني سعي مي کنيد با اين وسوسه ها مبارزه کنيد.
?- هنگام هجوم افکار و تصاوير ايشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و يا توجه و تمرکزتان را به چيزي جلب مي کنيد مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با يک فردي مي شويد، باعجله از آن مکان را ترک مي کنيد، با روشن کردن تلويزيون سعي در تمرکز ديداري و شنيداري نسبت به نوع برنامه و حتي نوع لباس هاي مجريان و بازيگران و اسامي آنها مي شويد.
?- با افکار منفي و مأيوس کننده مبارزه کنيد و پيش بيني منفي نسبت به آينده نداشته باشيد.
?? - شايد هفته اول به دليل درگير شدن با افکار اتوماتيک دچار نوعي استرس شويد ولي به مرور زمان افکاري که عادت داشتند هميشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگيرند با تکنيک هاي شما از اتوماتيک خارج شده و افکار جديد جايگزين مي شود و در هفته هاي دوم و سوم افکارتان يک دست شده و تعارضي احساس نخواهيد کرد.

[ سه شنبه 14 مرداد 1393برچسب:, ] [ 14:23 ] [ no name ]
[ ]

جن چگونه موجودی است؟

جن چگونه موجودی است؟

 به واقع جن چگونه موجودی است و آیا می توان توسط علوم پیشرفته امروزی آن را اثبات کرد؟جن در لغت به معنای مستور و پوشیده است،همان طور که بچه در رحم و پنهان از چشم ما را «جنین» گویند و جنت اشاره به باغی است که درختان آن مانع از به چشم آمدن زمینش می گردد. و شاید علت شک و تردید در وجود جن نیز همان مستور و پنهان بودنش از انظار و حس بشری است، که علت آن در ذات خلقتش نهفته است. قرآن کریم خلقت جن را چنین بیان می دارد:

  و جان (که در بعضی از متون اسلامی آمده است، جان پدر جن است همان طور که آدم، پدر انسان) را پیشتر، از آتش زهرآگین آفریدیم. (سوره حجر، آیه ۲۷)

  خدا انسان را از گل خشک شده ای چون خاک سفال آفرید و جنیان را از شعله ای بی دود. (سوره الرحمان، آیه ۱۴ و ۱۵)

  مرا از آتش خلق کردی و او (انسان) را از گل آفریدی.

 

 از این آیات در می یابیم که جن، آتش است و انسان از جنس خاک، و این چنین دریافت می شود که جنیان قبل از انسان خلق شده اند، و از آن جایی که هر دو از ماده آفریده شده اند پس مادی هستند، ولی دو تفاوت اساسی آنها را از سایر موجودات متمایز می سازد:

 ۱ـ می توانند خود را به هر شکل و قیافه ای درآورند (آکام المرجان) (به استثنای پیامبران و ائمه معصوم و بنا به برخی روایات حتی احدی از شیعیان).

 

 ۲ـ از چشم موجودات دیگر پنهانند. ملاصدرا پنهان و آشکار شدن جن را با هوا قیاس می کند و این طور عنوان می دارد: «بدن های لطیف آنها در الطاف و نرمی متوسط بوده و از این رو آماده جدایی و یا گردآمدن هستند، چون گرد هم آیند قوام آنها بهتر گشته و مشاهده می گردند و چون جدا گردند قوامشان نازک و جسمشان لطیف می شود و از دیده پنهان می مانند، مانند هوا که وقتی ذراتش گرد هم می آیند غلیظ می شود و به صورت ابر درمی آید و وقتی ذرات از هم جدا می شوند لطیف شده و دیده نمی شوند.» (ملاصدرا، مفاتیح الغیب)

 

 همین ذات وجودی جنیان به آنها این امکان را می دهد که خود را به هر شکلی و با هر حجمی درآورند، چه به اندازه سرسوزن و چه در اندازه اتاقی بزرگ. آنها به واسطه همین ویژگی، بعد زمان برایشان معنا ندارد، و مسافتی را که بشر مدتها باید آن را طی کند، در لحظه ای می پیمایند و اعمالی را که از توان انسان خارج است آنها به راحتی قادر به انجامش هستند. عمده ترین علت شک و تردید در وجود آنان هم همین پنهان بودن از چشم انسانهاست، که البته از نظر علمی هم توجیه پذیر است. چرا که در جهان هستی چیزهای زیادی وجود دارد که به چشم ما قابل رویت نیستند ولی قدرتشان از نظر جسمی از انسان به مراتب بیشتر است، مثل الکترونها، امواج الکتریسیته، نورهای ماورای بنفش، اشعه ایکس، باکتریها و ویروسها، آمیب ها، جانداران تک سلولی و از همه مهمتر ذات اقدس الهی که دیده نمی شود ولی کدام عقل سلیمی می تواند آن را انکار کند؟ بنابراین صرف این که با حواس خود قادر نیستم آنان را درک کنیم، دلیل بر نبودن آنها نیست

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 17:8 ] [ no name ]
[ ]

جن در قران و احادیث؟

 

 

 در میان انسانها بر سر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد، عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سرمنشا خلقت نظام عالم را در طبیعت جستجو می کنند. اگرچه میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق و اساسی است، ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراؤالطبیعه را انکار کنند. آنهایی که خداباورند و به روح و معاد معتقدند (غیر از مسلمانان) از آنها به عنوان ارواح خبیثه و یا ارواح شریر و یا شیطان یاد می کنند، برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند، مادیون هم که اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند، این موجودات را همان انسانهای اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان و میمون حیران مانده و به شکل و شمایل غریب درآمده اند و یا حتی برخی از آنان معتقدند که اینان انسانهای وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسانهای متمدن می شوند. و اما مسلمانان : بنا به نص صریح قرآن، موجودات عالم به سه گروه تقسیم می شوند:  ۱ـ جمادات  ۲ـ نباتات  ۳ـ حیوانات؛ که یا دارای عقلند مانند انسان، فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعورند مانند حیوانات و باز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام «جن» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرارگرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که،  ۱ـ سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است.  ۲ـ هفتاد و دومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است.  ۳ـ احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)، حضرت علی (ع)، امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص، موجود بوده و در دسترس قرار دارد.  ۴ـ به وسیله بسیاری از انسانها رویت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم:

  سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند. (سروه نمل، آیه ۱۷)

  برای خدا شریکانی از جن قرار دادند و حال آن که جن را خدا آفریده است. (سوره انعام، آیه ۱۷)

  بگو اگر جن و انس گرد آیند تا همانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند، هر چند که یکدیگر را یاری دهند. (سوره اسرا، آیه ۸۸)

  سخن پروردگارت بر تو مقرر شد که جهنم را ازجن و انس انباشته می کنیم. (سوره هود، آیه ۱۱۹)

  ای گروه جنیان و آدمیان، اگر می توانید که از قطر آسمان و زمین بگذرید، بیرون روید ولی بیرون نتوانیدرفت مگر با قدرتی. (سوره الرحمن، آیه ۳۳)

 جن در قران و احادیث چگونه  توصیف شده؟

  مرحوم شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده است: «در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند». (ارشاد ص ۳۹۹)

 

  از حضرت امام صادق (ع) روایت شده : روزی حضرت رسول (ص) نشسته بود، مردی به خدمتشان رسید که بلندی قامتش مثل درخت خرما بود. سلام کرد، حضرت جواب داد و سپس فرمود: «خودش و کلامش شبیه جن است». سپس به او فرمود: کیستی؟ عرض کرد: من هام، پسر هیم، فرزند لاتیس، پسر ابلیس هستم (بحارالانوار ص ۸۳)

 

 بانو حکیمه دختر امام کاظم (ع) گوید: «برادرم امام رضا (ع) را دیدم که جلو در اتاقی با کسی صحبت می کرد در حالی که تنها بود، عرض کردم: با چه کسی سخن می گویید؟ فرمودند: فردی از جن آمده تا مسائلی بپرسد و از چیزهایی شکایت کند» (اصول کافی ص ۳۹۵) علامه طباطبایی (ره) می فرمودند: «روزی آقای بحرینی که یکی از افراد معروف ومشهور در احضار جن و از متبحرین در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور یافت،چادری آوردند، دو طرفش را به دست من داد و دوطرف دیگر را به دستهای خود گرفت. این چادر به فاصله دو وجب از زمین فاصله داشت. در این حال جنیان را حاضر کرد، صدای غلغله و همهمه شدیدی از زیر چادر برخاست. چادر به شدت تکان می خورد چنان که نزدیک بود از دست ما خارج شود. من محکم نگه داشته بودم، آدمکهایی به قامت دو وجب در زیرچادر بودند و بسیار ازدحام کرده و تکان می خوردند و رفت و آمد داشتند، من با کمال فراست متوجه بودم این صحنه، چشم بندی و صحنه سازی نبوده و صد درصد وقوع امر خارجی بوده است» (رجایی، تهرانی جن و شیطان ص ۴۷)

 

 اینها شمه ای بود از آیات قرآن کریم و احادیث و روایات که هر گونه شک و شبهه ای را در وجود واقعیت جن به یقین تبدیل می سازد.

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 17:5 ] [ no name ]
[ ]

ماهیت جن

ماهیت جن چیست؟

 

 جن دارای حرکات بسیار سریع می‌باشد و به همین دلیل قبلاً می‌توانست در آسمان نفوذ و استراق سمع کند ولی با ظهور حضرت مسیح(علیه‌السلام) جلوی ورود و نفوذ آنها به آسمانها به صورت نسبی گرفته شد و با ظهور پیامبر گرانقدر اسلام حضرت خاتم الانبیاء(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) کاملاً از ورود آنها به آسمانها جلوگیری گردید. خلقت انسان بعد از خلقت جن روی زمین بوده است و جن‌ها هفت هزار سال پیش از انسان در کره زمین زندگی می‌کردند.

 

  همانطور که انسان ها از نسل آدم و حوا بوده، جن ها از نسل مارج و مارجه می‌باشند. طول عمر جن از انسان بسیار زیادتر است  ( حدود دو هزار سال عمر میکنند ) ولی جن نیز دارای مرگ، تولد و عمر محدود و مشخص می‌باشد، همچنین دارای حشر، نشر، معاد، حساب و کتاب اخروی است. از لحاظ مرفولوژی و ظاهری، قیافه واقعی جن با انسان تفاوت دارد(این موجودات می‌توانند با قیافه و ظاهر کاذب نمایان شوند). جن یک امتیاز از لحاظ ظاهری نسبت به انسان دارد و آن اینکه می‌تواند به هر شکلی که می‌خواهد اعم از انسان و حیوان دربیاید، ولی به شکل پیامبران، ائمه معصومین و شیعیان واقعی ظاهر نمی‌شود.

 

  طول قد جن بسته به سن او، بین سی تا هشتاد سانتیمتر است. جن دارای دو جنس مذکر و مؤنث است و تولید مثل می‌کند. نطفه جن بر خلاف انسان از جنس و ماهیت شبیه هوا می‌باشد. انسان و جن می‌توانند با همدیگر ازدواج نموده، حتی تولید مثل نمایند. دستگاه گوارش جن با انسان تفاوت دارد. بطور معمول جن انسان را می‌بیند ولی برای انسان قابل رؤیت نمی‌باشد.

 

 

 جن مانند انسان دارای علم، ادراک، قدرت تشخیص، مسئولیت و تکلیف است. پیغمبر گرامی اسلام بر جن‌ها نیز مبعوث شدند و در بین جن‌ها نیز دین و مذهب و فرقه وجود دارد. جن به دو گروه مسلمان و غیرمسلمان تقسیم شده و مسلمانان آنها نیز در یک گروه اهل تشیع  قرار می‌گیرند. رهبر جن‌های شیعه«سعفر ابن زعفر» می‌باشد و لوحی مزیّن به جملة مبارک«یا ابا عبد الله الحسین»برگردن دارد. پدر زعفر در صدر اسلام توسط حضرت علی(علیه‌السلام) کشته شد و خود نیز به دست آن حضرت مسلمان گردید. زعفر و لشکریانش در واقعه کربلا به یاری حضرت امام حسین(علیه‌السلام) شتافتند ولی آن امام بزرگوار اجازه نفرمودند.

 

  در منابع مختلف از جمله قرآن کریم، تفاسیر، احادیث و کتب علمی از جن یاد شده است. دانشمندان غربی از جن به عنوان ارواح صدادار یاد می‌کنند. پیامبر گرامی اسلام که درود خدا بر او باد می‌فرمایند:«خداوند جن را در پنج صنف آفرید: باد، مار، عقرب، حشرات و انسان.»برخی از انسانها جن را می‌پرستند، علّامه طباطبائی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌فرمایند:«مشرکان سه دسته می‌شوند، اول آنهاییکه جن می‌پرستند، دوم آنهاییکه ملائکه می‌پرستند و سوم آنهاییکه مقدّسینی از بشر را پرستش می‌کنند.» ابلیس از طوایف جن است و در قرآن صراحتاً به این مطلب اشاره شده است.به (روایتی)  ابلیس دوازده هزار سال عبادت کرد و همین امر باعث شد از زمین به آسمان برود و در رده ملائک قرار بگیرد و به درجه‌ای رسید که مرتبة استادی برخی از ملائک را داشت. برخی از جن‌ها علاقمند به داشتن ارتباط با انسان می‌باشند، بعضی انسانها نیز به ایجاد رابطه با جن‌تمایل دارند، ایجاد این ارتباط امکان پذیر است ولی به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود و نهی شده است، برخی از علما نیز آن را مجاز نمی‌دانند.

 

 تسخیر جن کاری  خطرناک میباشد .  اگر انسانی با جن ارتباط گرفت، دیگر نمی‌تواند آنرا قطع کند و یا حداقل قطع این ارتباط دارای عواقب خطرناکی است. قابل ذکر است که جن در مقابل ارتباط با انسان و خدماتی که ارائه می‌کند، چیزهایی از انسان می‌گیرد که جبران آن بسیار سخت بوده، یا غیرقابل جبران است. در صورتیکه جن از طرف انسان احساس خطر کند و یا آسیب ببیند، اقدام به تلافی خواهد کرد و به شخص مورد نظر یا بستگان نزدیک، از جمله همسر و فرزندان او آسیب می‌زند و یا آزار و اذیّت می‌رساند، پس بهتر است جن را بهانه‌ای برای تفکّر و تدبّر در عظمت خالق آن قرار دهیم. براستی که اگر انسان تمام عمر خویش را نیز صرف اندیشیدن در بزرگی و عظمت حق تعالی نماید، بسیار اندک خواهد بود.

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 17:1 ] [ no name ]
[ ]

آيا رجعت مورد اعتقاد شيعه همان تناسخ نيست?

آيا رجعت مورد اعتقاد شيعه همان تناسخ نيست؟

 

" «رجعت» در لغت عرب به معناى «بازگشت» است و در اصطلاح، بر «بازگشت گروهى از انسانها پس از مرگ و پيش از روز رستاخيز» اطلاق مى ‏شود كه همزمان با نهضت جهانى مهدى موعود عليه السلام صورت مى ‏گيرد و اين حقيقت، نه با عقل منافات دارد و نه با منطق وحى.

 

از ديدگاه اسلام و آيين‏ هاى ديگر الهى، جوهره انسان را روح مجرّد وى تشكيل مى‏ دهد، كه از آن به «نفس» نيز تعبير مى ‏شود و بعد از فناى بدن، باقى مى ‏ماند و به حيات جاودانه خود ادامه مى‏ دهد.

از سوى ديگر پروردگار بزرگ، از نظر قرآن، قادر مطلق است و هيچ مانعى، توانايى او را محدود نمى ‏سازد.

 

با اين دو مقدمه كوتاه، روشن مى‏ گردد كه مسأله رجعت، از ديدگاه عقل امرى است ممكن؛ زيرا با اندك تأملى معلوم مى ‏شود كه بازگرداندن اين گروه از انسانها، به مراتب از آفرينش نخستين آنان، سهل‏ تر است. بنابراين پروردگارى كه در وهله اول آنان را آفريده است، بى ‏ترديد بر بازگرداندن مجدّد آنان توانايى دارد. "[?]

 

" مسأله رجعت از ديدگاه شيعه هرگز مستلزم اعتقاد به تناسخ نيست؛ زيرا نظريه تناسخ بر انكار رستاخيز مبتنى است و جهان را درگردش دائم مى ‏داندكه هردوره‏اى‏تكرار دوره‏ پيش از آن است.

براساس اين نظريه، روح هر انسانى پس از مرگ، بار ديگر به دنيا باز مى ‏گردد و به بدن ديگرى منتقل مى ‏شود. پس اگر روح در زمان گذشته از نيكوكاران بوده، در بدنى قرار مى ‏گيرد كه دوران بعد را با خوشى مى ‏گذراند و اگر از بدكاران بوده، به بدنى منتقل مى ‏شود كه دوران بعد را با سختى‏ ها سپرى مى‏ كند. و اين بازگشت در حكم رستاخيز او است! در حالى كه معتقدان به رجعت، به پيروى از شريعت اسلام، به قيامت و معاد ايمان دارند و از سوى‏ ديگر انتقال يك روح جدا شده از بدن را به بدن ديگر محال مى ‏دانند. و تنها بر آنند كه گروهى از انسانها، پيش از قيامت به اين جهان باز مى ‏گردند و پس از برآورده شدن حكمتها و مصالح آن، بار ديگر به سراى جاودانى مى ‏شتابند تا در روز رستاخيز، همراه با ديگر انسانها برانگيخته شوند؟ و هرگز يك روح، پس از جدا شدن از بدن، به بدن ديگرى منتقل نمى ‏گردد. "[?]

 

رجعت نمونه هاي زيادي در اقوام پيشين دارد که قرآن نيز آنها را نقل کرده و ما چند مورد از آن را نقل مي کنيم:

?. رجعت عده ‏اى از بنى اسرائيل:

« وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛[بقره/ ?? و ??] و [ياد كنيد] هنگامى را كه گفتيد اى موسى هرگز به تو ايمان نمى ‏آوريم مگر آنكه خدا را آشكارا ببينيم پس صاعقه شما را فراگرفت در حالى كه مى ‏نگريستيد سپس شما را پس از مردنتان برانگيختيم، شايد سپاسگزارى كنيد»

 

?. رجعت هزاران نفرى كه از شهر خود بيرون آمدند:

« أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ؛[بقره/???] آيا به كسانى كه براى گريز از مرگ از شهر خود بيرون آمدند در حالى كه هزاران نفر بودند، ننگريستى. پس خدا به آنان گفت بميريد سپس آنها را زنده ساخت. بى ‏ترديد خداوند بر مردم بخشش فراوانى دارد و لكن بيشتر آنان سپاسگزارى نمى‏ كنند»

 

?. رجعت و زنده شدن مردگان به دست عيسى (ع):

« وَ رَسُولاً إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ ... وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ؛[آل عمران/??] و [او را] فرستاده ‏اى به سوى بنى اسرائيل [قرار داد كه مى ‏گفت‏] من از طرف پروردگارتان نشانه‏ اى براى شما آورده ‏ام ... و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم»

 

[?]. شيعه پاسخ ميدهد، آيت الله مکارم، ص: ??.

[?]. شيعه پاسخ ميدهد، آيت الله مکارم، ص: ??

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:56 ] [ no name ]
[ ]

وظیفه ی ما (شیعیان) در زمان غیبت

وظيفه ي شيعه در زمان غيبت چيست؟

شهر سوال ـ رسالت اصلي شيعيان در عصر غيبت آن است كه تلاش كنند عملي را بر خلاف رضاي امام عصر(عج) انجام ندهند و پيوسته رفتار و سلوكي مورد تأييد و رضايت آن حضرت داشته باشند، زيرا خشنودي آن امام همام چيزي جز رضاي ذات اقدس الهي نيست و رضاي خداوند در عمل به فرمان‏ها و احكام نوراني اسلام است

 وظيفه ما در عصر غيبت چيست؟

شهر سوال ـ در اين مرحله، انسان منتظر با آگاهي از ناهنجاري‌هاي اجتماعي در تلاش براي كنترل اوضاع اجتماعي و كاهش و ريشه‌كن كردن فساد و كجروي بر مي‌آيد. انسان منتظر وظيفه خود مي‌داند كه بر هنجارهاي اجتماعي نظارت كند و نگذارد هنجارها و معيارهاي زندگي تغيير كند. اين مكانيسم كنترلي به صورت نصح، خيرخواهي، امر به معروف و نهي از منكر، شكل اجرايي به خود مي‌گيرد. قرآن كريم در مورد نظارت اجتماعي بر هنجارهاي جامعه مي‌فرمايد

 

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:46 ] [ no name ]
[ ]

دیدار امام زمان ، ارجع ترین انتظار؟

آيا ارتباط و ديدار حضرت مهدي در دوران غيبت کبري ممکن است؟

انتظار؟

 

گروهي معتقدند در زمان غيبت كبري امكان ارتباط حضوري و تشرّف به محضر حضرت وجود ندارد، و كسي را كه ادعاي ديدار كند، بايد تكذيب كرد. مهم ترين و معتبرترين دليل اين گروه بر نفي رؤيت و مشاهدة امام عصر(ع) توقيعي است كه شش روز پيش از مرگ علي بن محمد سمري، آخرين سفير خاص امام زمان(ع) از ناحيه حضرت صادر شده است.

 

امام زمان(عج) از ما دعا مي خواهند يا عمل صالح؟

شهر سوال ـ برخي ها در اعتراض به برگزاري مجالس دعا براي تعجيل در امر ظهور امام زمان(عج) مي گويند امام زمان (عج) از ما عمل مي خواهد نه دعا! به اين افراد چه پاسخي بايد داد؟

 

چه نوع انتظارى ارجح است؟  

شهر سوال ـ درك دقيق معناي انتظار مبتني بر فهم جامع انديشه مهدويت است وانديشه مهدويت را بايد با توجه به مجموعه معارف اسلامي و در راستاي هدف كلي دين اسلام د يد . بنا بر آموزه هاي ديني ، مهدي ( عج ) روزي ظهور كرده و وعده هاي الهي را به اجرا درمي آورد،او برپا كننده حكومت صالحان مي باشد و مومنان به ميزان ايمان وعمل صالحشان در حكومت مهدي ( عج ) قرب و منزلت دارند .اين انديشه پاياني زيبا و نوراني براي جريان زندگي انسان تصوير ميكند و عامل شعله ور شدن اميد در دل هاي مومنين است . اميد به ظهور مهدي ( عج ) همان اميد به خداست . اميد موتور حركت انسان در زندگي است و اميد به مهدي ( عج ) عامل حركت استوارتر انسان در مسير خوبي ها يعني همان هدف اصلي دين مي باشد .

? ديدگاه

با در نظر گرفتن پيشرفت جامعه بشري، دعاي براي ظهور امام زمان چه معنايي دارد؟

شهر سوال ـ آنکه که طالب ظهور امام زمان (عج) است، نسبت به کسي که پيشرفت هاي بشر را کافي مي داند، شناخت متفاوتي از جهان و انسان دارد. اگر چه حتي با مادي ترين نگاه ها به عالم نيز، انتظار آمدن منجي، کاملا منطقي و متين است. بنابراين ابتدا بايد به بررسي انسان شناسي و جهان شناسي ها پرداخت که روشن شود، امام معصوم چه جايگاهي در زندگي بشر دارد. و سپس به اين نکته انديشيد که وضعيت امروز دنياي مادي، حتي براي يک مادي گرا ، مي تواند مطلوب و راضي کننده باشد؟

 

 امام زمان تنها ??? يار دارند پس تکليف ساير عاشقان چيست?

شهر سوال ـ آنچه از روايات فراواني بدست مي آيد اين است که در زمان ظهور آن حضرت، ياران اصلي که ??? نفر هستند که به ايشان مي پيوندند. در مورد تعداد ياران حضرت مهدي(عج)، سه دسته روايات وجود دارد:

ادامهدرباره اگر امام زمان تنها ??? يار دارند پس تکليف ساير عاشقان چيست؟

چه طور مي توان امام زمان(عج) راخوشحال کرد؟

 

شهر سوال ـ امام صادق(ع) فرموده اند: «در هر پنج شنبه اعمال بندگان به رسول خدا(ص) و امامان(ع) عرضه مي شود».[?]

 

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:24 ] [ no name ]
[ ]

آمادگی ، موانع ومدت حکومت و... حضرت مهدی (عج)

                                        آمادگی ظهور ، موانع ظهور و...

چرا با اين همه ظلم و فساد امام زمان (عج) ظهور نمي کنند؟

به جاي آنکه توقع داشته باشيم همه چيز از غيب حل شود، بايد خود را آماده سازيم. و هر زمان که تعداد کساني که بر سر مبارزه با فساد، استقامت دارند به حد مشخص خود برسد، امام ظهور خواهند فرمود.

براي آمادگي ظهور چه بايد بکني

 

براي ظهور جامعه بايد آن گونه رشد کند که معناي امام را به خوبي درک کند. و به آن معتقد شود. درک اين معنا و رسيدن به آن، قبل از ظهور و عمل کردن مطابق آن بعد از ظهور است. و اين يکي از جنبه هاي آماده سازي، طالبان ظهور است که قبل از ظهور بايد آن را محقق کنند. و الا بايد قبول کرد که جامعه مستعد ظهور نيست و نبايد از خداي متعال توقع تعجيل در ظهور و رساندن امام را داشته باشد. و ائمه خود معرفي کرده اند که يار و ياور آنها بايد چه خصيصه اي داشته باشد.

موانع ظهور حضرت مهدي(عج) کدامند؟

 

قدرشناسي و عدم پذيرش ائمه: انسان معمولا نهادش براين استوار است که تا هنگامي که به فراق چيزي مبتلا نشود، آن را ارج نمي نهد، غيبت امام زمان هم ازاين قبيل است که پس از آن همه قدر ناشناسي هايي که نسبت به ائمه قبلي روا داشتند، ازميان آدميان رخ برتافت. و طبيعتا زماني که مردم نياز به امام معصوم را درک کنند، امام ظهور خواهند نمود. اين امر مي تواند با شکست هاي پي در پي بشر از انواع راه ها حاصل شود.

منظور از شايع شدن فساد قبل از ظهور چيست؟

در روايات به بعضي از اين مفاسد به طور جزئي اشاره شده است که اشاره وار بيان مي شود

آيا آخر الزمان نزديک است؟

 

ـ در يک معنا، هنگام سخن از آخر الزمان، منظور نزديک بودن زمان ظهور امام زمان (عج) است. که بعد از آن ظلم و فساد از بين رفته و حکومت صالحان در زمين برقرار مي شود.

نظرتان درباره نشانه هاي ظهور در زمان ما چيست؟

 

بحث انتظار، بحث بسيار زيبايي است و هميشه شعفي در دل ها ايجاد مي کند. اما بايد اين احساسات را مورد تامل و بررسي قرار دهيم و مسائلي در اين باره مطرح کنيم.

حکومت حضرت مهدي (عج) چقدر و چگونه خواهد بود؟

 

شهر سوال ـ در مورد مدتي كه حضرت مهدي(عج) حكومت مي‏كند، و بعد از آن دوره تا برپايي قيامت، نمي‏توان پاسخ قاطع و روشني از روايات به دست آورد، چرا كه در لابلاي روايات مدت حكومت حضرت مهدي(عج) نوزده سال و چند ماه، هفتاد سال، سيصد و نه سال، آمده است.

 

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:20 ] [ no name ]
[ ]

ایا اعتقاد به مهدويت در غير اسلام نيز وجود دارد؟

اعتقاد به مهدويت در غير اسلام نيز وجود دارد؟ 

 

هر ملّتى او را با لقب مخصوصى مى‌‏شناسد و او را از ملت خود مى‌‏دانند، يهوديان او را به‏نام سرور ميكائيلى و مسيحيان به‏نام مسيح موعود و زرتشتيان به‏نام سوشيانس (به ‏معناى نجات‏ دهنده جهان) و مسلمانان به‏نام مهدى منتظر مى‌‏شناسند.

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:16 ] [ no name ]
[ ]

گناهان کبیره

گناهان کبیره

گُناهان کَبیره در تعالیم دینی اسلامی گناهانی هستند که از گناهان عادی بزرگتر و متفاوت هستند و در قرآن و روایات امامان شیعه بر مرتکبین آنها وعده آتش دوزخ داده شده‌است.

 

در شماره و تعداد گناهان کبیره بین مذاهب مختلف اسلامی(شیعه و سنی) اختلاف است. بعضی تعداد آن را ۲۵ و بعضی دیگر هفتاد شمرده‌اند[نیازمند منبع}

 

خداوند در قرآن، در سوره نساء آیه ۳۱ می‌فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾ ترجمه:« اگر از گناهان بزرگي كه از آنها نهي مي‌شويد دوري گزينيد، گناهان كوچكتان را از شما مي‌زداييم‌ و شما را در جايگاهي ارجمند و پركرامت در مي‌آوريم. »

 

بر اساس تعالیم دینی اسلامی، کسی که گناه کبیره از او سر زند و توبه ننماید فاسق است و نمی‌شود در نماز باو اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحق عقوبت الهی است مگر اینکه فضل الهی شامل حالش شود که از آنجمله شفاعت پیامبر اسلام و آل پیامبر است. درباره شفاعت پیامبر اسلام گفته‌است که شفاعتم را برای صاحبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده‌ام. شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره از امتم می‌باشد، اما نیکوکاران، یعنی ترک‌کنندگان کبائر، برایشان راه مواخذه نیست.

محتویات

۱ گناه و اقسام آن

۲ تعریف گناه کبیره

۲.۱ فهرست گناهان کبیره در حدیثی از موسی بن جعفر

۲.۲ فهرست گناهان کبیره از نظر سید عبدالحسین دستغیب

 

 

 

گناه بر دو قسم است: ۱.کبیره. ۲.صغیره

تعریف گناه کبیره

 

گناه کبیره اثرش مسخ شدن روح انسان است یعنی روح انسان فطرت پاک خود را به کلی از دست می‌دهد و میل انسان به کارهای نیک و خدایی کاهش می‌گیرد و در عوض میل به گناهان دیگر افزایش می‌یابد.

هر گناهی که در قرآن و حدیث بر کبیره بودن آن تصریح شده باشد(متجاوز از چهل گناه که در روایات اهلبیت پیامبر نام برده شده‌است.)

{هر معصیتی که در قرآن مجید یا سنت معتبر وعده آتش بر ارتکاب آن رسیده باشد

هر گناهی که در قرآن یا سنت معتبر از گناهی که کبیره بودنش مسلم است بزرگتر شمرده شود}

هر گناهی که نزد متدینین و متشرعین بزرگ شمرده شود بطوری که یقین حاصل شود که بزرگی آن منتهی بزمان معصوم می‌گردد، مانند نجس نمودن مسجد از روی علم و عمد و بقصد هتک احترام خانه خدا، پرتاب کردن و انداختن قرآن مجیدنمودن مسجد از روی علم و عمد و بقصد هتک احترام خانه خدا، پرتاب کردن و انداختن قرآن مجید].

تکرار گناه صغیره یا اصرار بر تکرار گناهان صغیره نیز خود گناهی کبیره است].

فهرست گناهان کبیره در حدیثی از موسی بن جعفر]

 

روایت است از موسی بن جعفر که روزی عمرو بن عبید نزد پدرم جعفر صادق آمد و سلام کرد و نشست و این آیه را تلاوت نمود: «کسانی که اجتناب می‌کنند از گناهان کبیره و فواحش...» (سوره شوری - ۳۵) و ساکت شد.

 

حضرت فرمود چرا بقیه را نخواندی و ساکت شدی؟ عرض کردم خواستم بفرمایید تا بدانم گناهان کبیره چیست؟ حضرت فرمود:

شرک به خدا: بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و مشرک محروم از بهشت است چنان که می‌فرماید: «هر که برای خدا شریک قائل شود خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد» (سوره مائده _ ۷۲)

نا امیدی از رحمت خدا: بعد از شرک ناامیدی از رحمت خداست و هر که ناامید باشد کافر است چنان که در قرآن می‌فرماید: «نومید مشوید از رحمت خدا همانا مایوس نمی‌شوند از رحمت خدا مگر کافران» (سوره یوسف - ۸۷)

ایمنی از آزمایش: بعد از آن ایمنی از آزمایش و مجازات است و کسی از آزمایش خداوند ایمن نمی‌شود مگر زیان کاران چنان که در قرآن می‌فرماید: «از مکر خدا ایمن نمی‌گردند مگر جماعت زیانکاران» (سوره اعراف - ۹۷) دیگری عاق پدر و مادر شدن است و خداوند عاق را جبار شقی نامیده‌است چنان که در آیه ۳۲ سوره مریم می‌فرماید: «و به نیکویی به مادر توصیه نمود و مرا ستمکار و شقی نگردانید»

قتل مومن: دیگری قتل مومن است بدون حکم شرعی و خداوند جایگاه قاتل را جهنم قرار داده چنان که می‌فرماید: «هر کس مومنی را به عمد بکشد مجازات او آتش جهنم است که در آن همیشه معذب خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید برایش مهیا سازد» (سوره نسا - ۹۵)

تهمت: دیگری تهمت و نسبت زنا دادن به کسی است و هر که چنین تهمتی بزند و عده عذاب به او داده شده چنان که می‌فرماید: "کسانی که به افراد با ایمان نسبت زنا داده‌اند در دنیا و آخرت ملعون خواهند بود و به عذاب سخت معذب خواهند شد» (سوره نور - ۲۳)

خوردن مال یتیم: و دیگر خوردن اموال یتیم است که آن هم در آخرت جز عذاب ثمر دیگری ندارد چنان که خداوند می‌فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستمگری می‌خورند در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنم فرو می‌برند و به زودی در آتش افروخته خواهند افتاد» (سوره نسا - ۱۱)

فرار از جنگ: و دیگر فرار از جنگ است (که به دستور پیغمبر اسلام و یا امام و یا نائب خاص پیغمبر و امام واجب شده باشد) چنان که می‌فرماید: «هر که در روز جنگ فرار کرد همانا به طرف خشم و غضب خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود.»

خوردن ربا: و دیگری خوردن ربا است که خداوند در حق ربا خورندگان می‌فرماید: آن کسانی که ربا می‌خورند می‌فرماید: «آن کسانی که ربا می‌خورند مبعوث نمی‌شوند در قیامت از قبرهای خود مگر مانند آن که شیطان ایشان را با مس کردن مخبط کرده»

ساحر و جادوگر: دیگری سحر و جادو کردن و یاد گرفتن و یاد دادن آن است و خدای متعال در مذمت ساحران فرموده: «و محققا می‌دانند که هر که سحر کند، در عالم آخرت هرگز بهره‌ای از بهشت نخواهد یافت».

زنا: دیگری زنا کردن است و خدای تعالی وعده عذاب به زنا کنندگان داده چنان که می‌فرماید: «هر که زنا کند کیفرش را خواهد دید و عذابش در قیامت مضاعف و دو چندان شود و با ذلت و خواری به جهنم جاوید و ملخد گردد» (سوره فرقان - ۶۸)

قسم ناحق: و دیگری قسم نا حق یاد کردن است. یاد کنندگان ناحق در آخرت بهره‌ای از رحمت الهی ندارند چنان که می‌فرماید: «آنان که عهده خدا و سوگند خود را به بهایی اندک بفروشد اینان را در آخرت بهره و نصیبی از رحمت خداوندی نیست».

خیانت: و دیگری خیانت به دین و مملکت و اموال و ناموس مردم نمودن است و خائن را نیز به کیفر اعمالش می‌رسانند چنان که می‌فرماید: «هر کس خیانت کند روز قیامت به کیفر آن خواهد رسید» (سوره آل عمران - ۱۵۵)

ندادن زکات: و دیگری ندادن زکات است و خدای تعالی در حق مانعین زکات فرموده: «روزی که آن طلا و ذخایرشان در آتش جهنم گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلویشان را بدتن داغ کنند» (سوره توبه - ۳۵)

شهادت دروغ و کتمانش: و دیگری شهادت دروغ و ناحق دادن است که در آیه ۷۲ سوره فرقان می‌فرماید: «...هر کس به دروغ و ناحق شهادت دهد مومن نیست و مرتکب گناه کبیره شده‌است». و دیگری کتمان شهادت نمودن است در جایی که آبرو و یا جان و یا اموال مومنی در معرض تلف و خطر باشد چنان که خدای متعال می‌فرماید:«شهادت را مخفی نکنید زیرا هر کس شهادت را کتمان کند البته به قلب گناه کار است» (سوره بقرهمومن نیست و مرتکب گناه کبیره شده‌است». و دیگری کتمان شهادت نمودن است در جایی که آبرو و یا جان و یا اموال مومنی در معرض تلف و خطر باشد چنان که خدای متعال می‌فرماید:«شهادت را مخفی نکنید زیرا هر کس شهادت را کتمان کند البته به قلب گناه کار است» (سوره بقره - ۲۸۳)

شراب خواری و ترک نماز: و دیگری شراب خوردن است و خدای تعالی نهی از خوردن شراب و مسکرات دیگر فرموده هم چنان که از بت پرستی نهی نموده‌است و دیگری ترک نماز است و رسول خدا در ذم تارک الصلوة فرمود: «هر کس عمداً نمازنموده‌است و دیگری ترک نماز است و رسول خدا در ذم تارک الصلوة فرمود: «هر کس عمداً نماز را ترک نماید از امان و پناه رسول خدا خارج است».

نقض عهد و قطع رحم: و دیگری نقص عهد و قطع رحم نمودن است و خداوند ناقض عهد و قاطع رحم را لعن نموده به قولش که می‌فرماید: «برای ایشان است لعن خدا و منزلگاه بد نصیب آنهاست» (سوره رعدایشان است لعن خدا و منزلگاه بد نصیب آنهاست» (سوره رعد - ۲۵) پس عمروبن عبید از خدمت آن حضرت خارج شد و سخت به خود می‌پیچید و گریه شدید می‌نمود و می‌گفت هلاک شد آن که به رای خود فتوی می‌دهد و خود را در فضیلت و علم برابر شما می‌داند.

فهرست گناهان کبیره از نظر سید عبدالحسین دستغیب

نومیدی از رحمت خدای تعالی

ایمنی از مکر و عقاب خدا

دروغ

آدمکشی، کشتن کسی که خدایتعالی کشتن او را تحریم کرده و خونش را محترم دانسته مگر آن که جنبه قصاص و اجراء حدود الهی داشته باشد.

عاق پدر و مادر شدن

خوردن مال یتیم به ستم

دروغ بستن به خدا و یا رسول خداو یا به اوصیاء او

فرار از جنگ

قطع رحم

سحر و جادوگری

زنا

لواط

دزدی

نسبت زنا دادن به زنان پاکدامن

کتمان شهادت

شهادت به ناحق دادن

شکستن عهد و پیمان

و حیف در وصیت که عبارت است از بیش از ثلث وصیت کردن

مصرف نوشیدنی‌های الکلی

ربا خوردن

سحت  یعنی بهای چیزهای حرام و مزد کارهای حرام

قمار

خوردن گوشت مردار و خوک و خون و گوشت هر حیوانی که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن برده باشند، مگر آن که ضرورت خوردن این چند چیز را ایجاب کند.

کم فروشی

رفتن و مهاجرت به مکانی که در آن جا انجام وظایف دینی میسر نیست.

ظالم را در ظلمش کمک کردن

به کمک و پشتیبانی ظالم اعتماد داشتن

حقوق دیگران را بدون هیچ عذری نگهداشتن

قسم دروغ

تکبر

اسراف

خیانت در امانت

غیبت

سخن چینی

سرگرمی به لهو و لعب

سبک شمردن حج و بی اعتنائی به آن

ترک نماز

ندادن زکات

اصرار بر گناهان کوچک

استمنا

[ سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:, ] [ 23:28 ] [ no name ]
[ ]

اس ام اس های نامردی و خیانت

اس ام اس های نامردی و خیانت

     

همه گفتن:عشقت داره بهت خيانت مي کنه           

                            گفتم:مي دونم!

              گفتن:اين يعني دوستت ندارهاااا

                       !   گفتم: مي دونم

          گفتن:احمق يه روز ميذاره ميره تنها ميشي          

                       …! گفتم: مي دونم

 گفتند:پس چرا ولش نمي کني..؟               

                 گفتم:اين تنها چيزيه که نمي دونم

                                      .

                                      .

از درد دوست نداشتن هايت گفتم                

                     خيانت را تجويز کردند

...             گويا اين آسان ترين راه عاشقي است

                                     .

                                     .

بودم                                 

 ديــــــــــــدم با ديگري شـــادتري               

                             ! رفتــــــــــم

                                   .

                                   .

          آنان که بودنت را قدر نمي دانند                 

                  رفتنت را “نامردي” ميخوانند  ...              

                                   .

                                   .

اينجا زمين است ، زمين گرد است                 

 تويي که مرا دور زدي ….. فردا به خودم خواهي رسيد

       ! ! ! ! !    حال و روزت ديدنيست

 .

                                    .

                                    .

         هر روز اين عشق يکطرفه را طي ميکنم

            يکبار هم تو گامي بدين سو بردار

                              نترس

                      جريمه اش با من !

                               .

                               .

      “دوستت دارم” را براي هر دويمان فرستادي

                        هم من ، هم او

                خيانت ميکردي يا عدالت ؟

                                 .

                                 .

     اون لحظه که گفتي : يکي بهتر از تورو پيدا کردم

 ياد اون روزايي افتادم که تا به بهتر از تورسیدم  گفتم من بهترينو دارم ....                         

                                     .

                                     .

باران هميشه مي بارد، اما مردم ستاره را بيشتر دوست دارند.

....    نامرديست آن همه اشک را به يک چشمک فروختن

                                    .

                                    .

يک تلنگر هم کافي بود براي اينکه بشکنم          

....                  به هر حال ممنون از مشتت

 .                                   

.                                   

 

حيران شده ي گريه ي پنهاني خويشم               

                          آرامشي از لحظه ي طوفاني خويشم

                    پنهان شدي و فکر  خيانت به سرم زد

               شرمنده ي اين حالت شيطاني خويشم ..

                                  .

                                  .

اگر کسي يکبار به تو خيانت کرد اين اشتباه از اوست      

      اگر کسي دوبار به تو خيانت کرد اين اشتباه از توست !

     (شکسپير)

                                 .

                                 .

نفرين به تو که با زيباترين نقاب به چهره  دوست درآمدي    

        نفرين بر آن مرامي که اينگونه  به اعتمادم خيانت کرد

 ...                           نميبخشمت

                                 .

                                .

تو روزگار رفته ببين چي سهم ما شد ...          

 از عاشقي تباهي                       

                        از زندگي مصيبت

                        از دوستي شکست

 و                                

                         از سادگي خيانت

                                 .

                                 .

 

براي خيانت ، هزار راه هست                  

   ! اما هيچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثيف نيست

                                   .

                                   .

ترکت ميکنم ، تا هر سه راحت شويم...             

                          من ، تو و رقيبم

...           من از قيد تو ، او از قيد من و تو از قيد خيانت

                                       .

                                       .

                    بي وفايي کن وفايت مي کنند

                      با وفا باشي خيانت مي کنند

                  مهرباني گرچه آيينه ي خوشيست

                    مهربان باشي رهايت مي کنند

                                    .

                                    .

اي نارفيق.. به کدامين گناه ناکرده.. تازيانه مي زني بر اعتمادم ؟

                  زير پايم را زود خالي کردي…

 سلام پر مهرت را باور کنم ، يا پاشيدن زهر خيانتت را ؟

                                    .

                                    .

 

نمي بخشمت به خاطر تمام خنده هايي که از صورتم گرفتي     

            به خاطر تمام غم هايي که بر صورتم نشاندي

             نمي بخشمت به خاطر دلي که برايم شکستي

                 به خاطر احساسي که برايم پر پر کردي

           نمي بخشمت به خاطر زخمي که با خيانت بر وجودم  تا ابد نشاندي                                

                                       .

                                       .

نه                                     

                            تو دروغگو نيستي

                          من حواسم پرت است!

                     گفته بودي دوستم داري بي اندازه

                            خوب که فکر مي کنم

                 تازه مي فهمم که “بي اندازه” يعني چه

                                       .

                                       .

مي داني … !؟ به رويت نياوردم                 … !

      از همان زماني که جاي ” تو ” به ” من ” گفتي : ” شما “

                                   فهميدم

                       پاي ” او ” در ميان است  . . .

                                       .

                                       .

 

  اگر روزي دشمن پيداکردي ، بدان در رسيدن به هدفت موفق بودي                                  

           اگر روزي تهديدت کردند ، بدان دربرابرت ناتوانند

 اگر روزي خيانت ديدي ، بدان قيمتت بالاست         

                                     .

                                     .

اين روزها از حواليِ تو ، بوهايي به مشامم مي رسد       

نکند بوي خيانت جايش را به عطر خوشت داده باشد        

                                     .

                                     .

جاي قول و قرارهايمان امن است ، زير پاهاي تو          !

                                       .

                                       .

به تو که فکر مي کنم                        

 بي اختيار                             

                                به حماقت خود لبخند مي زنم

                            سياه لشکري بودم

                                در عشق تو

                  و فکر مي کردم بازيگر نقش اولم …

                               افسوس…

                                     .

                                     .

 

خدايـــــــــــــا                              

                           چرا تا زنده ايم

                          روانمان را شـــــــــاد نمي کني؟

                                        هميکنه مرديم

                     شادروانمان مي کني ؟ !

                                   .

                                   .

بايد خودم را ببرم خانه                       !

                   بايد ببرم صورتش را بشويم…

                          ببرم دراز بکشد…

                  دلداريش بدهم ، که فکر نکند…

                  بگويم نگران نباش ، ميگذرد…

                     بايد خودم را ببرم بخوابد…

                        “من” خسته است …!

                                   .

                                   .

امشب ؛                               

            هنگام خوابيدن با خود قدري فکر کنيم …

                         امروز چه کرده ايم

                    که فردا لايق زنده ماندن باشيم …

                                   .

                                   .

کاش…. شبي، روزي، جايي بر لبان تو تکرار مي شد…. نامم !

                                   .

                                   .

چه زيبا نقش بازي مي کنيم                    …

 و چه آسان در پشت نقابهايمان پنهان مي شويم ؛        

                              حتي خدا هم

            از آفرينش چنين بازيگراني در حيرت است …

                                   .

                                   .

 

خدايا مرا که آفريدي گارانتي هم داشتم ؟             

دلم از کار افتاده                          !

                                  .

                                  .

چه اشتباه بـزرگيست ، تلخ کردن زندگيمان           

                              براي کسي که در دوري ما

                      شيرين ترين لحظات زندگيش را سپري ميکند 

                                   .

.                                  

             آدم ها ثانيه به ثانيه رنگ عوض ميکنند

               از آدم هاي يک ساعت ديگر ميترسم!

                   چون درگير هزاران ثانيه اند…

                       ثانيه هايي که در هرکدام

                     رنگي دگر به خود ميگيرند …

                                 .

                                 .

در کشـتـن ما …چـه ميـزنـی …تـيـغ جـفا             

                 مـارا سـر تـازيـانـه ای …بـس بـاشـد

                                  .

                                  .

 

             به تو هجوم می آورند آدمها ، ن همه شب

   با همه ي آنچه در پس ِ ذهن ِ تو ، برایت باقی گذاشته اند…

                       آدمها “تمام” نمی شوند

                                 .

                                 .

انسان ، حرفيست                      

                          زده مي شود

                         خوانده مي شود

               ترانه مي شود ، به ياد مي ماند …

                              گاهي

                           ناله ايست

                                تنها

 خاک خوب مي فهمدش                  ….

                                    .

                                    .

بايد قمارباز باشي تا بفهمي فرق است بين ‘باختن’ و ‘بد’ باختن... 

                                   .

                                   .

خيلي سخت بود...                            

              با “بغض” نوشتم ولي با “خنده” خواندي...

                                    .

                                    .

تازگي ها از خواب که بيدار ميشوم ، تازه کابوس هايم آغاز ميشود                                    …

                                    .

                                    .

ديدي آخر من را لمس کردي ؟                

          ولي حيف که سنگ قبر من احساس ندارد !

                                    .

                                    .

خوش به حال فرهاد که تلخترين خاطره اش شيرين بود ...     

                                   .

                                   .

ديروز دست هايش ميان دست هايم بود           

                                         امروز عکسش

                              و فردا سيگار 

                                   .

                                   .

             خنده هايم شکلاتي شده اند ولي زيادي خالص

                                 تلخ تلخ

                                   .

                                   .

اينطور نميشود                         

            بايد يک غريق نجات هميشه همراهم باشد

         غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نيست

                                    .

                                    .

گاهي تو                                

                             گاهي ياد تو

                            گاهي هم غم تو

                             آخر اين “تو” کار مرا تمام مي کند

                                     .

                                     .

هرچي بيشتر  کمتر به عاشقي فکر کني              

 کمتر   بيشتر اعصابت ميريزه به هم ...            

 

[ سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:, ] [ 23:11 ] [ no name ]
[ ]